درباره حضرت سلیمان و ملک و اسبان او

 

ابتدا یک خلاصه برداشت: تصور کنید شخص مومن و مقدس مآبی در اثر توجه بیش از حد به اسبان خود نماز او قضاء شود و پس از متذکر شدن اسبان خود را بکشد و در توجیه عمل خود بگوید چون آنها مرا از یاد خدا غافل کردند آنها را کشتم!!!

 

اگر در زمان ما بود حتما طرفداران محیط زیست و حقوق حیوانات او را به بی ظرفیتی در مقابل ثروت سرزنش میکردند و ...

 

اینجاست که حضرت سلیمان پس از متنبه شدن از خدا میخواهد که بیشترین ثروت را به او بدهد و این بار ظرفیت زیادی از خود نشان دهد و شکر نعمات او بگوید.ثروتی که بعد از او سزاوار نیست کسی دارای آن مقدار ثروت باشد.

 

آیا درست بود که بگوید خداوندا به من ثروت نده من لایق نیستم و جنبه و ظرفیت لازم را ندارم؟

 

----------------------------------------------

 

در سوره اعراف سرگذشت اقوامی چند بیان میشود. بترتیب وقوع و رخداد آنهاست. از قوم نوح شروع میشود سپس قوم عاد بعد از آن قوم ثمود و سپس قوم لوط و قوم شعیب تا جایی که میخواهد شروع کند در مورد سرگذشت موسی و عیسی بیاناتی بفرماید:

 

وَمَا وَجَدْنَا لِأَكْثَرِ‌هِم مِّنْ عَهْدٍ ۖ وَإِن وَجَدْنَا أَكْثَرَ‌هُمْ لَفَاسِقِينَ ﴿١٠٢ اعراف

 

آنها بر عهد و پیمانی که می بستند پایبند نمی ماندند و اکثرا فاسق بودند.عهد و پیمان آنها با خودشان بود  نسبت به قوم بعدی و پیامبر بعدی عهدی نداشتند. البته بعنوان درس عبرت باید داستان امم قبلی را متذکر میشدند ولی عهدی برای پیامبر بعدی نداشتند.

 

 اما در مورد موسی و عیسی این پیامبران به ارسال پیامبری که آخرین پیامبر است بشارت میداده اند و از قوم خود و پیروان خود میخواسته اند که به آن آخرین پیامبر ایمان بیاورند:

 

لَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّ‌سُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَ‌اةِ وَالْإِنجِيلِ يَأْمُرُ‌هُم بِالْمَعْرُ‌وفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ‌ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّ‌مُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَ‌هُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ ۚ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُ‌وهُ وَنَصَرُ‌وهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ‌ الَّذِي أُنزِلَ مَعَهُ ۙ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿١٥٧ اعراف

 

این یک شاخصی بین اقوام پیش از موسی و اقوام بعد از اوست.

 

حضرت محمد بعنوان آخرین پیامبر و پیروان او مامور اجرای حتمی قسط بین مردم هستند.بنابراین انباشت ثروت در زمان او و بعد از او زیبنده مومنین نیست. مومنین رفته رفته باید به سمت مساوات حرکت کنند به این جهت است که سلیمان نبی نیز مطمئن است که ثروتی بعد از آن مقدار که او طلب میکند زیبنده هیچ مومنی نخواهد بود:

 

قُلْ أَمَرَ‌ رَ‌بِّي بِالْقِسْطِ ۖ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ ۚ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ ﴿٢٩ اعراف

 

----------------------------------------------

 

فعل "رد" وقتی با "علی" می آید بمعنی "نبدیل" کردن و قلمداد نمودن است.مثلا در مورد اموال مومنین پیرو آخرین پیامبر نباید "بردگان" را مانند ملک و رزق خود حساب کنند.رزقی که خداوند میدهد:

 

وَاللَّـهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ فِي الرِّ‌زْقِ ۚ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا بِرَ‌ادِّي رِ‌زْقِهِمْ عَلَىٰ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَهُمْ فِيهِ سَوَاءٌ ۚ أَفَبِنِعْمَةِ اللَّـهِ يَجْحَدُونَ ﴿٧١ نحل

 

"بردگان" تنها ملکی است که خود انسان برای خود ایجاد می کرده است.خداوند انتظار دارد که مومنین رزق عطا شده الهی را آنچنان سفت و سخت مال خود فرض نکنند باید از آن انفاق کنند. کنترل رزق الهی بدست اوست. مومنین با رزق پاک الهی عطا شده مانند "بردگان" تحت اختیار خود رفتار نکنند.

 

فعل "رد" با "علی" بار دیگر در داستان حضرت سلیمان آمده است:

 

فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ‌ عَن ذِكْرِ‌ رَ‌بِّي حَتَّىٰ تَوَارَ‌تْ بِالْحِجَابِ ﴿٣٢﴾ ص

 

میخواهد بگوید همانطور که خورشید در حجاب رفت من هم در حجاب رفتم. آنرا به من تعبیر کنید. من از ذکر خداوند در حجاب شدم:

 

رُ‌دُّوهَا عَلَيَّ ۖ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ ﴿٣٣ ص

 

----------------------------------------------

 

عوامل الهی برای اینکه کشتار زشت اسبان را به او تذکر دهند جسدی را بر روی تخت او انداختند:

 

وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَىٰ كُرْ‌سِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ ﴿٣٤  ص

 

از این اشاره به کم ظرفیتی خود در برخورد با ثروت و مقدس بودن خود و اشتباه بودن کشتار اسبان رسید بعنوان پیرو موسی و تورات فرمود خداوندا ثروتی عطا کن که بعد از من کسی را سزاوار نباشد و من در عین داشتن آن شکر تو را بگویم.

 

بنابراین شبهه بخیل بودن حضرت سلیمان برطرف میشود.شبهه قسط در پیام پیامبر آخرین رخ مینماید!!!

 

هر کسی به وسعت ذهنی و مغزی خود فعالیت کند تلاش هر کس مال خود اوست.اما در یک فاصله زمانی خاص که محدودیت تلاش و آموزش وجود دارد تکلیف افراد ناتوان و دچار آسیب و حوادث شده چیست؟

 

خداوند بعنوان طراح چنین اختلافات ذهنی و مغزی میخواهد اقویا در ازای "باور" به پاداش آن جهانی به ضعفا کمک کنند تا از نعمات لازمه و احتیاحات اولیه  بهره مند شوند. چه بسا فرزندان ضعفا در نسل بعدی افراد توانمندی باشند و کمکی به فرزندان اقویا شوند این کمک اقویا موجب برطرف شدن محرومیت ها و نارسایی ها و فسادها در جامعه میشود.این قسط است!!!

 

قدرتمندان نباید منطق شیطان را داشته باشند و بگویند من در خدمت انسان (انسان ضعیف و در ظاهر کم ارزش و کم توان) نیستم من از جنس برترم. مومنین باید در بهره مندی از نعمات خود را یکسان فرض کنند.

 

دوره پیامبر آخرین دوره تولید انبوه ثروت و جمعیت اقتضا میکند چنین باشد.درغیر این صورت ثروت با سرعت تولید بالا بسمت اقویا سرازیر میشود و افراد بسیاری در محرومیت قرار میگیرند...

 

صفحه اول