گفتاری پیشنهادی در باب صدق

 

علی الظاهر در مورد تعریف صدق در فلسفه نظر واحدی وجود ندارد.( گفتگو در باب صدق ترجمه میثم محمد امینی) بنظر میرسد در این مورد میتوانیم از قرآن مدد بگیریم.

 

قرآن مدعی است که "اتصال قول" موجب تذکر و فهم مطلب میشود:

 

وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ   آیه 51 سوره قصص.

 

از طرف دیگر "امر الله به ان یوصل" یا "یقطعون ما امر الله به ان یوصل" نشان از این دارند که میثاق الهی رعایت وصل است. سوره بقره آیه 27 اوایل قرآن. کسانی که رعایت وصل نمی کنند

 

فساد در زمین میکنند و ...

 

الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ

 

بنظر میرسد رعایت "وصل" همان رعایت دستور الهی است و دستور الهی "حق" است.میتوانیم نتیجه بگیریم هر آنچه با "وصل" سازگار است "صدق" است.

 

در حوزه علوم طبیعی و مطالعه آیات طبیعت آنچه "صادق" است چیزی است که ما را به اتصال و ارتباط آیات طبیعت میرساند.گفتاری که ارتباطات را نشان میدهد "صدق" است.آنچه

 

ارتباطات را پنهان میکند یا ندیده است "دروغ" یا "اشتباه" است.(عمدا یا سهوا). عمد باشد "دروغ" یا "کذب" است و اگر سهوا باشد "اشتباه" است و باید تجدید نظر شود.

 

در حوزه کتاب الهی نیز آن برداشتی که ارتباط آیات را نشان میدهد "صحیح" و "صدق" است. در مباحث طبیعی از جمله ریاضیات یا فیزیک قضایا اتصالات بیشتری را نشان میدهند.

 

در میان انسان ها افرادی که به "ارتباط" بین انسانها معتقدند همان مومنین هستند. در سطوح مختلف ایمان.

 

بنابراین در علوم انسانی هم آنچه به ارتباط انسان ها منجر میشود "صحیح" است. آنچه این ارتباطات را شفاف میکند "درست" است.تئوری هایی که "ارتباط" بین انسانها را رد میکنند و

 

فرد گرایی را اصالت میدهند یا تشویق میکنند بیراهه هستند.

 

افرادی که نمی خواهند "ارتباط" بین انسانها برقرار باشد و انحصار طلب هستند و خود خواهی میکنند باید از میان برداشته شوند در غیر این صورت باید با فسادی که آنها باعث میشوند

 

روبرو گردیم.

 

امور اجتماعی نیز با شور و مشورت – ارتباط افراد جامعه – سر و سامان می یابد.راه اصلاح اجتماعی است.

 

صفحه اول