بریدن دست سارق و اتصال آیات سوره مائده

هماهنگ با دستور "يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ..." در آیه 8 این سوره ، مومنین موظف به اجرای احکام الهی هستند تا نتیجه آن که قسط در جامعه است ظاهر شود...همانطور که قتال کردن قوم موسی به دستور الهی بوده است ، نکشتن برادر، از بنی آدم ،  نیز حکم الهی است...

بهمین قیاس ، رعایت ارتباط آیات سوره مائده از ابتدا تا انتها نشان از این دارد که حکم خدا مبنی بر بریدن دست سارق مشروط بوده و بلافاصله پس از اولین سرقت نباید اجرا گردد بلکه باید فرصت توبه داده شود...

کاملا ممکن است که در زمان رسول الله و قیام بالقسط ایشان مرتکبین سرقت کم بوده و در سایه رافت ایشان در مواردی ندیده گرفته شده باشند. پس از رحلت ایشان آنهایی که از بخشش و انفاق ناراضی بوده و دوباره به ثروت اندوزی پرداخته اند و فقر و فاقه دیگران برایشان مهم نبوده است حکم بریدن دست را سخت گیرانه رواج داده اند و علمای ضعیف را به تایید آن تشویق کرده باشند.

از اشارات سوره بنظر میرسد حداکثر سه بار گذشت و اصلاح اشتباه برای سارق امکان دارد ولی پس از آن و پس از آنکه معلوم شد اصلاح ناپذیر و رویگردان از توبه است بریدن دست اعمال میشود.

آیه بریدن دست آیه سی و هشتم است و بیان تکمیلی در این خصوص تا پایان آیه چهل ادامه دارد...

(درست یک سوم مجموع آیات سوره  یعنی عدد 120). اشاره به امکان قبول توبه در ادامه در آیه 39 ، اشاره به قبل از بریدن دستان است...بریدن دستان حکم نهایی است ، جزایی که در آینده و در صورت توبه نکردن رخ میدهد نه بلافاصله پس از سرقت اول...مانند این اشاره قبلا نیز وجود دارد آنجائیکه اشاره به نتیجه قتل برادر و ورود به جهنم میکند ولی هنوز برادر را نکشته است در آیه بعد این قتل رخ میدهد و نتیجه حاصل میشود...

إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَإِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِكَ جَزَاءُ الظَّالِمِينَ ﴿۲۹﴾ مائده

فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۳۰﴾ مائده

اشاره به عدد سه و سه بار انجام یک عمل در این سوره وجود دارد:

لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طَعِمُوا إِذَا مَا اتَّقَوْا وَآمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَآمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَأَحْسَنُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (93)

لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (89)

لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (73)

دو آیه قبل از آیه بریدن دست را ملاحظه کنیم :

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ أَنَّ لَهُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لِيَفْتَدُوا بِهِ مِنْ عَذَابِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَا تُقُبِّلَ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (36)

يُرِيدُونَ أَنْ يَخْرُجُوا مِنَ النَّارِ وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنْهَا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِيمٌ (37)

گویی اشاره دارد به اینکه شخصی بخواهد اموال دیگران را مال خود کند تا در ازای آن بتواند عذاب قیامت را تاوان دهد و البته که امکان ندارد. بنابراین به قرینه یک بار یا دوبار دزدیدن مستوجب بریدن دست سارق نمی شود. زمانی است که سارق میل نا تمام به سرقت یافته است.میل به سرقت اموال همه...همانند سرقت از بیت المال متعلق به همه....

در آیات دیگری در همین سوره به شک و تردید بعضی از مومنین و به جدا شدن از جبهه ایمان و برگشت به جبهه کفر و برگشتن دوباره به جمع مومنین اشاره شده است.از جمله آیه مشهور ذیل :

إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ (55)

که میخواهد مومنین جبهه واحدی داشته باشند و دیگران را به دوستی نگیرند (درایمان خود شک و تردید نداشته باشند)

آیه مشهور دیگری در همین سوره مائده قراردارد:

مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَلِكَ لَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَلَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا (143)

پس چطور ممکن است یک بار دزدیدن مستوجب عذاب همیشگی بشود.

بنابراین بوضوح تعداد دفعات سرقتی که مستوجب بریدن دست دزد شود یک بار نیست. سرقت بار اول باید نه تنها هشداری برای خود دزد باشد بلکه برای خود جامعه نیز هشداری باشد که لابد در قیام بالقسط (دستور داده شده در همین سوره) در سطح اجتماع کوتاهی شده و افراد فقیری هستند که فراموش شده اند...

صفحه اول