درباره اتصال آیات سوره هود سوره 11

 

در میان آیات سوره هود یک مورد خاص وجود دارد که ظاهرا به عدم اتصال آیات این سوره منجر میشود.

 

منظور آیه 35 این سوره میباشد:

 

أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَعَلَيَّ إِجْرَامِي وَأَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تُجْرِمُونَ (35) هود

 

این آیه خطاب به محمد رسول الله است ولی آیات قبل و بعد خطاب به نوح پیامبر میباشند:

 

وَلَا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كَانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (34) هود

 

وَأُوحِيَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ (36) هود

 

چه رازی در این میان است؟ آیا اتصال آیات هر سوره برداشت درستی نیست؟

 

مشکل در "غوی" و "یغویکم" از جانب خداوند است. در جایی دیگر نیز به این موضوع یعنی اغواگری خداوند اشاره شده است و آن در لسان ابلیس است:

 

قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ (16) اعراف

 

در این سوره اعراف قبلا فرموده است:

 

 قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ (12) سوره اعراف

 

بنظر میرسد ابلیس بعد از باز خواست مستقیم الهی مبنی بر اینکه چرا امر مرا اطاعت نکردی به اغوا شدن خود پی میبرد.

 

غرور و تکبر ابلیس نسبت به آدم مانع شد که بیاندیشد به اینکه اطاعت از دستور خداوند در هر شرایطی لازم است...

 

در میان آیات مربوط به حضرت نوح بار دیگر به این مطلب که قرآن بافته های محمد نیست اشاره میشود همانطورکه قبلا نیز در آیه  اشاره شده بود:

 

أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۱۳﴾ هود

 

تایید مکرر در آیه 35 بی ارتباط نیست و این نیز نوعی اغوا می باشد برای شنوندگان آیات قرآن... در سوره هود خداوند با قطع ارتباط آیات سوره هود در آیه 35 گویی قصد "اغوا" دارد و در ارتباط با آیه قبل نمونه عملی اغوا را نشان میدهد.

 

این امر هم نشان دهنده صحت برداشت طبق اتصال آیات هر سوره است و هم آزمونی برای باور به قرآن.

 

-------------------------------------------------------

 

آیه ابتدای سوره میرساند که قرآن تفصیل یافته آیات حکم شده ای از قبل است...گویی خلاصه ای از جانب خداوند حکم شده است سپس آن احکام مختصر بوسیله مقربان عالم و دانای الهی تفصیل یافته است...این تفصیل یافته بزبان عربی تدریجا نازل میشده است...

 

الگوی مجموعه ای مختصر و انتشار مفصل از آن مجموعه در سوره هود متعدد است...

 

نمونه بزرگی از این الگو جمع آوری تعدادی از موجودات در کشتی مومنین همراه حضرت نوح در سوره هود است...از این مجموعه ادامه حیات دنیا برای انسانها reset  میشود!!

 

در الگوی کوچکتر اینستکه انسانها در این دنیا عملکرد خود را دارند و در آخرت بر اساس آن حیات جاودان خواهند داشت...باقی و ادامه عملکرد...

 

الگوی کوچکتر اینکه انسانها در این دنیا با انتخاب بین زینه الحیات الدنیا و اطاعت از خداوند در همین دنیا نتایج اعمال خود را خواهند دید...

 

باید بر انتخاب حقی که کرده ایم صبر و استقامت داشته باشیم و بر مفسدین و بر مجرمین اتکا نکرده و از راه حق منحرف نشویم...و توکل بر خدا داشته باشیم...انتخاب حق خود را طول و تفصیل دهیم...

 

تعداد آیات سوره هود 123 آیه است...اشاره کوچکی به تداوم و استقامت ....

 

-------------------------------------------------------

 

در ترجمه تفسیر المیزان درباره آیات 9 و 10 این سوره آمده است:

 

"...و در اين آيه رحمت به جاى نعمت به كار رفته، با اينكه نعمت چشيدنى است نه رحمت، و جا داشت بفرمايد:" و لئن اذقنا الانسان منا نعمة"، و اگر اينطور نفرمود، براى اين است كه اشاره كند به اينكه هر نعمتى كه خداى تعالى به انسان مى‏دهد مصداقى از رحمت‏...."

 

تصور شده است که "رحمه" بجای "نعمه" بکار رفته ...جای تعجب است....ظاهرا دلیل ایشان کلمه "اذقنا" میباشد...فراموش کرده اند با اتصال با آیه بعد این کلمه برای هردو مورد "رحمه" و "نعمه" بکار رفته است...

 

چشیدن فقط برای خوراکی ها نیست....برای جشیدن عواقب کارهای ما نیز بکار رفته است:

 

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ وَمَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّدًا فَجَزَاءٌ مِثْلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يَحْكُمُ بِهِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ هَدْيًا بَالِغَ الْكَعْبَةِ أَوْ كَفَّارَةٌ طَعَامُ مَسَاكِينَ أَوْ عَدْلُ ذَلِكَ صِيَامًا لِيَذُوقَ وَبَالَ أَمْرِهِ عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ وَمَنْ عَادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ ﴿۹۵﴾المائده

 

قرآن بعنوان "رحمه" در همین سوره آمده است...

 

رحمه در این سوره بدفعات بعنوان هدایت بکار گرفته شده است...رحمت هدایت...

 

"و من قبله کتاب موسی اماما و رحمه"....

 

بسادگی این آیه از داده شدن هدایت به انسان و منحرف شدن بعدی او میگوید...منحرف شدن بعدی انسان با کجروی خود انسان و اذن وقوع دادن از جانب خداوند است...با کلمه "ثم" سپرده شدن مدت و نه بلافاصله را منظور کرده است...در چنین شرایطی استغفار و توبه نباید جای خود را به یاس و کفر بدهد....

 

جالب این است که در آیه بعد نیز شخص منعم از منحرف نبودن و رفع سیئات از خود صحبت میکند...

 

خود مفسر مورد نظر در اواخر سوره در آیه "الا من رحم ربک و لذالک خلقهم" از "رحم" برداشت رحمت هدایت نموده اند:

 

".... و بطورى كه از آيه‏....213 بقره.... استفاده مى‏شود، منظور از رحمت، هدايت الهى است‏"

 

انتظار این است که اتصال آیات هر سوره هیچگاه فراموش نشود...حتی از مفسری که خودشان مکرر در مکرر به این موضوع اشاره دارند....

 

-------------------------------------------------------

 

بر مبنای آیات قرآن فرق بین قوم نوح و قوم هود چیست؟

 

در میان قوم نوح "جبار" یا دیکتاتور نیست البته "الملا" یعنی مترفین و مسرفین هستند...افراد متمول هستند ولی "ملک" وجود ندارد...شاهد بر این رابطه آیه ذیل از سوره بقره میباشد:

 

أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ ﴿۲۴۶﴾

 

در هر دو قوم اشاره به وجود "بت" شده است... اما در قوم هود "جبار عنید" وجود دارند:

 

وَتِلْكَ عَادٌ جَحَدُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ ﴿۵۹﴾هود

 

در قوم نوح استدلالات و انتخاب راه فردی است برای همین به الزام افراد اشاره میکند:

 

قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَآتَانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا كَارِهُونَ ﴿۲۸﴾هود

 

البته اشاره به استدلالات مترفین و پیامبران یک قوم دلیل بر عدم وجود دیکتاتور در آن جامعه نیست...چنانکه ذکر شد عکس این موضوع در باره قوم نوح صادق است...

 

-------------------------------------------------------

 

رفتار اقوام شش گانه (با احتساب ابراهیم بعنوان یک قوم – همانطور که در آیات دیگری از قرآن ابراهیم خود امت است) نوح – هود – صالح – ابراهیم – لوط – شعیب الگوی کوچک است که در اعصار و قرون بعدی گسترش و ترکیب میشوند...

 

این موضوع شبیه به الگوی "احکمت آیاته" و "ثم فصلت" در ابتدای سوره هود است...ریشه ها و اصول اولیه و تفصیل آنها...نمونه های اتمی و نمونه های گسترده و ترکیبی...

 

و اینکه نباید از استغفار و توبه دوری کرد و نا امید نباید شد...برگشت به هدایت و جستجوی راه هدایت لازم است...در سوره هود برگشت از راه اشتباه و استغفار و توبه زیاد تکرار شده است...

 

انحراف افکار افراد----دیکتاتورهای منحرف کننده افراد---افراد مستکبر و مستعف--- عزلت گرینی هشدار دهنده ابراهیمی ....اسراف زیاد باعث پیدایش انحرافات جنسی در میان افراد .... و دزدیها و انحرافات اقتصادی افراد...

 

آیا اشاره به خلقت زمین و آسمانها در شش دوره در همین سوره هود اشاره به این شش قوم نیست؟

 

وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۷﴾هود

 

اما اشاره به کتاب موسی و قرآن در این سوره :

 

فَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۷﴾

 

خود مصداق بزرگتری از نمونه کوچک و تفصیل آن میباشد...با این توضیح که کتاب موسی با معجزات قابل رویت (عصا و ید بیضاء) همراه بوده است ولی قرآن کتابی است که جمع بندی کننده ملاک های رفتار فردی و اجتماعی انسانها و خود معجزه بیانی نیز هست...

صفحه اول