... ولولا ان یکون الناس امه واحده ...

 

از آیات مناقشه برانگیز - ما تشابه منه -  آیات 32 تا 34 سوره الزخرف هستند:

 

أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ ﴿۳۲﴾

 

وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ ﴿۳۳﴾

 

وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِئُونَ ﴿۳۴﴾

 

وَزُخْرُفًا وَإِنْ كُلُّ ذَلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۳۵﴾

 

در حالی که اگر این آیات را نیز بطور مرتبط و پیوسته ببینیم مشکلات از بین میروند.

 

اول اینکه "یقسمون" و "قسمنا" در کنار هم نشان از این دارد که تقسیم معیشت و تقسیم استعدادها از جانب خداوند در حیات دنیوی ابتدائا و قبلا و بطور کلی تقدیرشده است.اختلافی که بسبب هبوط انسان به عالم مادی بوده است.

 

امه واحده بودن انسانها در یک اجتماع کوچک پس از توسعه و پیدایش غنائم در محل های دیگر و یا جمع شدن غنائم محلی در دست فعالین حریص آن جامعه ازبین میرود. تقدیرات بعدی برای کنترل انسانها و در جواب عملکرد آنها نیزاز جانب اوست.یک تقدیر کلی خلقت اولیه و سپس تقدیرات جزیی مستمرکنترلی.

 

شبیه به آیات :"...و جعلنا لکم فیها معایش و من لستم له برازقین و ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم..." از سوره الحجر

 

تقسیم آب و هوا و غنای طبیعت در کل جغرافیای مختلف جهان و هوش و استعداد کل افراد انسان در جغرافیای مختلف از مصادیق این تقسیم الهی اولیه است . موتور اولیه حرکت انسانها.

 

در تایید این برداشت آیه قبل از آیات مورد اشاره آیه 31 است:

 

وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ ﴿۳۱﴾الزخرف

 

که متاسفانه اکثرا معتقد هستند که دو قریه عظیم مکه و طائف و دو نفر سرشناس آن دو طائفه هستند- در حالیکه میتواند به سادگی منظور ایران و روم باشد. سوره الروم نشان میدهد که در میان مردم جاهلی این دو قریه عظیم شناخته شده بوده اند. آیات قبلی خود سوره الزخرف هم از سیر کلی عملکرد پیامبران و پاسخ ملتها گفتگو میکند - اتصال آیات هر سوره -

 

وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ ﴿۲۳﴾الزخرف

 

دوم اینکه از آن زمان به بعد است که خداوند در جهت تحقق امه واحده ودر جواب عملکرد انسانها به تقسیم بندی های ثانویه اذن وقوع  میدهد.

 

اذن وقوع اختلافات بعدی  در معیشت و استعدادها در میان انسانها از جانب خداوند پس از آنستکه آنها راه خود را اختیار میکنند .اگر طغیان کنند پس از مدتی مهلت نابود میشوند. آنها مکر میکنند خداوند نیزمکر آنها را پاسخ میدهد.

 

موضوع مهم اینستکه در این مدت مهلت دهی کافرین فکر نکنند این اضافه دنیوی از جانب خدا به آنها داده شده است. بلکه نتیجه مال اندوزی خود آنهاست و خداوند صرفا به ایشان اذن وقوع اعمالشان را داده است و فرصت برگشت داده است.  

 

خداوند در جهت وقوع وحدت مجدد بین انسانها که به علت مختلف الاستعداد شدن آنها لازم و واجب است اجازه نمی دهد کافرین برای خود هر کاری انجام دهند.

 

پیوند بین آیات 32 و33 بما اجازه این برداشت را میدهد. چون مختلف الاستعداد شده اند و به هم نیاز دارند وجود وحدت بین آنها لازم است. اگر این وحدت و مراقبت از همدیگر لازم نبود خداوند اجازه میداد کافرین یعنی کسانی که به دیگران ارزشی قائل نیستند و شیفته مال دنیا هستند هر قدر میخواهند مال اندوزی کنند.

 

درمقابل افراد مستعد مومن – علیرغم استعداد بیشتر - به فرمان الهی به افراد کم استعداد مومن انفاق میکنند و رضایت اجتماعی در کارها برایشان مهم است. وسوسه شیطانی به استکبار و و مال اندوزی و ترساندن از فقردر آنها اثر ندارد.

 

پس خلاصه می شود که اگر اختلاف درقوت و استعداد نبود و بسبب آن  لازم نبود مردم به وحدت عمل کنند و مراقب یکدیگر باشند و بهم کمک کنند خداوند مال بی ارزش دنیوی را در حد وفور به مال دوستان کافر میداد.

 

حال سوال پیش میاید چرا خداوند مهربان به همه و به اندازه دلخواه مردم به آنها نمی دهد؟ به هر کس چه مومن و چه غیر مومن هر قدر دلشان  میخواهد بدهد. آنقدر نعمت فراوان میشد که اصلا اختلاف پیش نمی آمد. 

 

آیا خلقت مادی اجازه این وفور نا محدود را برای همه می دهد؟ چون امکان وفور نامحدود در دنیا برای همه نیست و وساوس شیطانی در این خلقت مادی قدرتمندان را به سمت جمع آوری نعمات برای فقط خودشان میکند.

 

البته ایمان آوردن یک جامعه باعث وفور نعمات و برکات میشود:

 

وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۹۶﴾اعراف

 

وفور نعمات برای جوامع مومن یعنی جامعه ای که امت واحده است و افراد یار ویاور یکدیگرند امکان دارد. وفور در حد برکت.

 

 صفحه اول