ناسخ و منسوخ درقرآن وجود ندارد

قرآن میخواهد ما "باور" و اعتراف کنیم که معجزه ای است برتر از یا مانند معجزات همراه بعضی پیامبران مثلا مانند عصای موسی و اینکه اگر جن و انس جمع بشوند مانند قرآن را نمی توانند بیاورند. در چنین صورتی باید خود این پیام و این معجزه معرف خود باشد.

 

قرآن ضمن ارائه رهنمود برای وقایع اتفاقیه انتخابی خود در آن ایام بیان قوانین اجتماعی کلی و برای زمانهای بعد را انجام داده است. خلاصه هایی از سرگذشت اقوام انتخابی است. نمونه های انتخابی برای ارائه رهنمودهای لازم برای آینده است ضمن ارائه رهنمود برای رفع معضلات به ارث رسیده از گذشته. جمع بندی از حرکت کلی انسانها و پیامبران است. اتصال قول است.سوره قصص آیه51.

 

آیا ممکن است در این جمع بندی کلی برای بشر رهنمودی ارائه دهد و سپس باطل اعلام کند؟

 

****************************

اگر آيه اصلي مورد نظر قائلين به ناسخ ومنسوخ (آيه 106 سوره بقره) رادراتصال با آيات همجوارش در نظر بگيريم به روشني ديده ميشود كه منظور نسخ درآيات قرآن نيست بلكه نسخ یا فراموشاندن در معجزات ارسالي به همراه پيامبران در طی قرون و اعصار است.

 

در آیه قبل یعنی آیه 105 سوره بقره میفرماید:

 

مَّا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَبِ وَ لَا المُْشْرِكِينَ أَن يُنزََّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيرٍْ مِّن رَّبِّكُمْ  وَ اللَّهُ يخَْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاءُ  وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ(105)

 

نشان از ارسال همه جانبه و کلی دارد.ارسال آیات بینات هدایت و کتاب و ارسال آیات معجزات در تایید آنها. ولی مشرکین نمی خواهند هیچ خیری برای "شما" مسلمانان نازل گردد.

 

اما ادامه و اتصال دنباله آیه 105 نشان از این دارد که آیا خود "شما" مومنین میخواهید مانند بنی اسرائیل از پیام آور خود معجزات عجیب و غریب بخواهید تا از طریق آن به پیامبرتان ایمان بیاورید (بلکه بدانید معجزات برتری هم وجود دارد و آن میتواند کتاب فصیح و بلیغ باشد.هرکس ایمان و هدایت حاصل از کتاب را به کفر تبدیل کند بعبارت دیگر کفر را بتدریج بیشتر و بیشتر کند و ایمان را ضعیفتر و ضعیفتر کند و از بین ببرد از میان راه درست به گمراهی افتاده است.)

 

مَا نَنسَخْ مِنْ ءَايَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بخَِيرٍْ مِّنهَْا أَوْ مِثْلِهَا  أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلىَ‏ كلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ قَدِيرٌ(106)

أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ  وَ مَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلىِ‏ٍّ وَ لَا نَصِيرٍ(107)

أَمْ تُرِيدُونَ أَن تَسَْلُواْ رَسُولَكُمْ كَمَا سُئلَ مُوسىَ‏ مِن قَبْلُ  وَ مَن يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْايمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ(108)

 

چرا که قوم موسی از او تقاضای معجزات ظالمانه کردند:

 

يَسَْلُكَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَن تُنزَِّلَ عَلَيهِْمْ كِتَابًا مِّنَ السَّمَاءِ  فَقَدْ سَأَلُواْ مُوسىَ أَكْبرََ مِن ذَالِكَ فَقَالُواْ أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ  ثُمَّ اتخََّذُواْ الْعِجْلَ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ فَعَفَوْنَا عَن ذَالِكَ  وَ ءَاتَيْنَا مُوسىَ‏ سُلْطَانًا مُّبِينًا(153) نساء

 

دوازده آیه (بعدد امم بنی اسرائیل) بعد از آیه معروف ناسخ و منسوخ در سوره بقره اشاره به درخواست معجزات عجیب و غریب قوم موسی نموده  میفرماید:

 

وَ قالَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ لَوْ لا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتينا آيَةٌ كَذلِكَ قالَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الْآياتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ (118)

 

در هر دو آیه کلمه "آیه" و دو کلمه هم ریشه و مشابه "نات" و "تاتینا" اشارات و قرائن دیگری هستند برای اینکه کلمه "آیه" در این دو آیه بمعنی معجزه میباشد.

 

بنابراین منظور از نسخ در سوره بقره فقط نسخ یا فراموشاندن معجزات میباشد.

 

در حالی که در آیه 72 سوره آل عمران طائفه ای از اهل کتاب میگویند اول روز به آنچه بر محمد نازل شده ایمان بیاورید و در پایان روز کافر شوید تا مومنین بر محمد دچار سستی شوند و از او روی برگردانند چرا باید محمد بدست خود بعضی آیات را وقتی معتبر بداند و در وقتی دیگر آنرا منسوخ اعلام کند؟

 

شرایع شبیه به نسخه های یک پزشک برای انسان در کلیت واحد انسانی هستند.بلکه ارائه طریق و هدایت هستند برای انسان راه گم کرده. اتصال بین این نسخه ها نزد پزشک وجود دارد. چرا که نشانه های سلامتی کامل انسان را فقط او میداند.میخواهد همه را به سلامتی برساند.هر ساربان نیز با داشتن نقشه راه در دست خود قوم و قبیله خود را به راه واحد و اصلی میرساند. همه به هم می پیوندند و در یک صراط قرار میگیرند.

 

بنابراین نسخه ها با توجه به وضعیت بیمار تضادی با هم ندارند.بیمار پس از سلامتی کامل باید از نصایح پزشک در نسخه نهایی که قرآن است تبعیت کند تا دوباره مریض نشود پس نباید در آن ناسخ و منسوخ باشد که در آن صورت اختلافات عدیده ای رخ خواهد داد که حل نخواهند شد.قرآن خود برای حل اختلافات قبلی بین ابنا بشر آمده است!هر آیه در قرآن زنده و در کنار دیگر آیات تشکیل سیستم واحدی میدهند.

 

****************************

 

آيه دوم دراين مورد آيه سوره نحل ( ...واذابدلناآيه مكان آيه ...) ميباشد. اين آيه نيز اگر با آيات سوره نحل مرتبط ديده شود نيز مويد همان نسخ در معجزات ارسالي با رسولان است و منظور نسخ در آیات قرآن نيست. ازجمله اعمال صالحه براي رسول و بتبع ايشان براي مومنين استعاذه به خداوند از شر شيطان قبل ازقرائت قرآن است. اين ازمشخصات وملزومات بهره مند شدن از اعجاز و بينه ارسالی با آخرين پيامبراست.نقش دو گانه قرآن بیان شده است.از یک طرف بینات هدایتگر است از طرف دیگر معجزه در تایید خودش است.

 

اين معجزه خود ساخته محمد نيست بلكه از جانب خداوند است ( ...انزله روح القدس ...)(اشاره به كليت و اساس قرآن )همچنانكه رسولان قبل از او نيز با معجزات وبينات خاص زمان و مكان خود ارسال شدند. (بالبينات و الزبر...)(اشارات در سوره نحل ميباشند. )

 

درسوره بقره (شاخه اصلی شجره طیبه قرآنی) معجزات بطور کلی تر و در مباحثه تفصیلی با پیروان شرایع بزرگ قبلی مد نظر هستند ولی در سوره نحل بینات و پیام های الهی – امر - همراه رسولان مجملا مد نظر هستند.با تاکید بیشتر بر الهی و معجزه بودن آنها و دخالت نداشتن انسانها در ایجاد و نزول آنها.

 

سوره نحل سوره وحی - امر- خداست. چنانکه در این سوره فرموده است به زنبور عسل وحی شده است.

 

در سوره نحل اشاره به وحی بر زنبور عسل اشاره به  این استکه قرآن هم مجموعه کلماتی است که انسان در تدارک آن دستی ندارد. شبیه به سیستم کامپیوتری نوشته شده  توسط روح القدس و ارسال شده توسط جبرئیل و ملائکه تحت امرش میباشد.با انتخاب بهترین کلمات و عبارات بهینه از زبان رایج قوم محمد نوشته شده است.نقش دو گانه قرآن بیان شده است.از یک طرف بینات هدایتگر است از طرف دیگر معجزه در تایید خودش است.

 

انسانها از وحی آمده شده بر ایشان میتوانند سرپیچی کنند چنانکه میکنند ولی زنبور عسل نه.

انسانها خود و طبیعت را میتوانند نابود کنند چنانکه میکنند ولی زنبور عسل نه .                                    

 

***************************************************************************

خلاصه ای دیگر

 

سوره بقره به هر چیزی یا امری به شکل کلی نظر دارد و به آن امر میکند یعنی از متقین و مومنین انتظار این دید کلی را دارد.

 

در این سوره کلمه "کلهم" وجود ندارد. بلکه کلمه "کل" با تنوین 2 بار و بدون تنوین 13 بار وجود دارد.البته مثلا در سوره مریم آیه 95 داریم...کلهم آتیه یوم القیامه فردا....اگر لازم بود در این سوره بقره نیز در جای خود آورده میشد.بنظر میاید در کلمه "کل" – با تنوین –  هماهنگی بیشتر است.

 

کلی که در درون آن هر جزئی قدر و  وسع و تکلیف خود را دارند ضمن آنکه همه هماهنگ هستند و در گردش مقدر خود قرار دارند. اجل و سرمد خود را دارند.

 

در مسیر هدایت انسانها معجزات رسولان پی در پی و هماهنگ باهم و در یک جهت و متناسب با شرایط نازل میشوند و مطابق با رشد پیچیدگی جوامع و پیش بینی این پیچیدگیها معجزات نیز رشد دارند. آیه 106 ...ماننسخ من آیه او ننسها نات بخیر منها او مثلها... ناظر به کلیت و رشد آیات (معجزات) است در طول تاریخ هدایت انسان. نه اینکه در قرآن بعنوان آخرین معجزه آیه ای بیاید و سپس متروک شود و کلیت خود قرآن نیز برهم بخورد و سردرگمی ایجاد کند.

 

نمونه دیگر هماهنگی آنچه در آسمان و زمین است می باشد کلی که اجزای آن همه فرمانبردارند:

 

...و قالوا اتخذالله ولدا سبحانه  بل له ما فی السماوات و الارض کل له قانتون...(آیه 115).

 

در بینابین آیات احکام کلی نیز صادر میشود.کتب علیکم الصیام...کتب علیکم القتال ....می فرماید نباید هیچ بینه ای پنهان گردد:

 

 إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَ الْهُدَى‏ مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّهُ لِلنَّاسِ فىِ الْكِتَابِ  أُوْلَئكَ يَلْعَنهُُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنهُُمُ اللَّعِنُون‏ (آیه 159 )

 

امری که با نسخ در آیات قرآن سازگار نیست.

 

نمونه پایانی این موضوع کلیت و جمع هماهنگ مومنین (در صدر آنها رسول الله) است که به الله و کتبه و رسله ایمان دارند.هر کس در وسع و توان خود. این مجموعه متحد از خداوند درخواست غفران و ...نصرت بر کافرین می کنند.

 

با توصیه به این دید کلی نگر وارد سوره آل عمران می شویم. از تفرقه در آیات بپرهیزیم.در آیه هفتم "یقولون آمنا به کل من عند ربنا" اعلام کلیت قرآن و هماهنگی آیات (محکمات و متشابهات) درون آن بپیوست از سوره بقره میاید.آیات محکمات وسع خود و آیات متشابهات وسع خو د را دارند.

 

این نگاه کلی و مرتبط رمز کار مومنین (الراسخون فی العلم) در درک قرآن است.

 

عدم رعایت ارتباط آیات و کلیت آنها باعث سردرگمی و بروز تئوری ها و نظرات خلاف حقیقت می گردد. مانند وضعیتی که بعضی از اهل کتاب دارند. در آیه 78 سوره آل عمران فرموده است:

 

... وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِ‌يقًا يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْكِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّـهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللَّـهِ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّـهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿٧٨...

 

آیات 159 در سوره بقره و 78 در سوره آل عمران چقدر متناسب با سوره های خود (بترتیب مرتبط با نسخ و تاویل آیات محکمات متشابهات) هستند!!!

 

سوره آل عمران با توصیه به صبر "بر وحدت و ایمان" به مرتبط دانستن و ارتباط دادن ختم میشود.

 

---------------------------------------------------------------------------------------

نگارش 1400/01/11

 

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا وَاسْمَعُوا وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۰۴﴾ بقره

 

آیه فوق را با آیه 46 از سوره 4 سوره النساء مقایسه کنیم:

 

مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۴۶﴾

 

شما هم مانند آنها نگویید : "مارا بحال خود رها کن شنیدیم چی گفتی" (عبارتی در این قیاس) ...بلکه بگویید به ما توجه کن که آیا خوب شنیدیم یا نه و بشنوید...این کلام معجزه است و باید آنرا بدقت دریابید کسانیکه آنرا درست نمی فهمند و در آن انحراف ایجاد میکنند و آنرا میپوشانند کافر به آن هستند برای کافرین (به قرآن) عذاب دردناکی است...

 

گویا یهودیانی قرآن را با بی توجهی شنیده و آنرا با بی دقتی (تحریف) بازگو میکرده اند...خداوند به مومنین هشدار میدهد که آنها هم به مانند یهودیان بی دقت نباشند...صحت بیان قرآن و انتقال صحیح آن به دیگران برای مسلمین لازم و ضروری است....این کتاب معجزه زمان آنهاست در آن دقت کنند و تلاوت کنند حق تلاوته...معجزه دیگری از پیامبر نخواهند....این معجزه برتر از دیگر معجزات است...

 

این عدم دقت در شنیدن و نقل و انتقال اشتباهی آیات قرآن کفر است...برای کافرین عذاب دردناکی است...

 

کفر در اینجا کتمان حقیقت و تحریف در بیان آیات قرآن است...قرآنی که برای مسلمین شاخص رسالت است...

 

آیات در مجاور این آیات را ببینیم:

 

ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۸۵﴾ بقره


..........

 

قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۹۷﴾ بقره

 

مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكَافِرِينَ ﴿۹۸﴾ بقره

 

وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿۹۹﴾ بقره

 

...................

 

الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۱۴۶﴾ بقره

 

إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ ﴿۱۵۹﴾ بقره

 

إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۷۴﴾ بقره

---------------------------------------------------------------------------------------

1402/11/08

 

اشاره به بزرگتر بودن هر آیه از آیه قبلی در میان آیات ارسال شده بر قوم موسی ، در سوره زخرف ، شاهد دیگری برای برداشت فوق الاشاره از ناسخ و منسوخ بودن "آیات" در سوره بقره است :

 

وَمَا نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِهَا وَأَخَذْنَاهُمْ بِالْعَذَابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۴۸﴾ الزخرف

 

نکته جالب بر روی شاخه اول بودن هر دو سوره بقره و زخرف است...لینک " طرح اولیه درختواره قرآنی ، القرآن کشجره ثابته  "

 

بشهادت سوره اعراف ، در میان آیات ارسالی برای قوم موسی نیز کتاب ایشان (همان الواح) آخرین و بزرگترین معجزه وی محسوب میگردد :

 

وَإِذْ أَنْجَيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُقَتِّلُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ ﴿۱۴۱﴾ اعراف

...................

 

وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۴۳﴾ اعراف

 

قَالَ يَا مُوسَى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالَاتِي وَبِكَلَامِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ ﴿۱۴۴﴾ اعراف

 

این اشاره به آخرین معجزه بودن کتاب موسی در سوره اعراف ، الگوی کوچکی است برای بیان اینکه ارسال قرآن نیز معجزه اکبر و برگزیده نهایی در میان آیات  و معجزات ارسالی بر کل بشریت است...

 

بعلاوه این ذکر ارسال کتاب موسی و بعد از آن ذکر قرآن در سوره اعراف و رافع اختلافات بودن کتاب ، با اشارات شاخه دوم هماهنگ است...

 صفحه اول