در باره آیه ...فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفه... و آیه ...اولی الامر منکم...

ابتدا یک خلاصه

آیه اولی الامر بسادگی میخواهد بگوید اطاعت از الله چگونه انجام میشود... 

میخواهد اطاعت از الله را بطور کاملا دقیق و پوشاننده استثنائات برای مومنین به الله و روز قیامت تاویل کند...

مثلا استثنای سوره مجادله که در آن زن مطلقه از نظر یا بی نظری پیامبر خشنود نبوده و به خدا شکایت میبرد لحاظ میشود:

قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴿۱﴾ المجادله

دو تا اطاعت در آیه 59 سوره النساء هست....اطاعت از الله و اطاعت مشروط از الرسول و اولی الامر(مشروط به چگونگی رفع تنازع احتمالی رخ دهنده)  :

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ

وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ

 ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿۵۹﴾ النساء

عبارت " فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ " جزء لاینفک اطاعت دوم است چون با حرف "فا" آورده شده است....اگر بجای آن حرف "و" بود میتوانستیم بگوییم "أَطِيعُوا اللَّهَ" و "وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ" در کنار هم هستند...

حتی در این صورت هم نمیشد برداشت دقیق داشت چون پس از تنازع و هنگام رفع اختلاف "اولی الامر" ذکر نشده است....اصلا نبایستی امکان تنازع بیان میشد...

این تاویل در سوره النساء احسن تاویل است...تاویل دیگر همان اطاعت از رسول (حامل پیام) است:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ ﴿۳۳﴾ محمد

آیه سوره النساء میفرماید اطاعت کنید از الله در حالیکه اطاعت میکنید از الرسول و اولی الامر و سپس هروقت تنازع داشتید به "الله و الرسول" مراجعه میکنید...

اطاعت از الرسول و اولی الامر و ارجاع تنازع در ادامه آن (اگر رخ داد) با الله و الرسول .......همان اطاعت از الله است...

این با نزول تدریجی قرآن هماهنگ است..."الله و الرسول" در کنار هم بیان کننده پیام جدید الهی است که توسط رسول آورده میشود...

پس از آخرین پیام نازل شده یعنی آخرین موضوع "الله و الرسول" قرآن تکمیل میشود و اطاعت از الله همان اطاعت از قرآن بعنوان مجموعه رسالات الله آورده شده توسط الرسول...مرجع اطاعت و مرجع رفع اختلاف است...

بجای " تبیین پیام توسط رسول الله" رعایت "اتصال آیات و حفظ مواضع کلمات کتاب" قرار میگیرد...یادآور تغییر قبله و هشدار آن....و این اتصال آیات منتج به اتصال و وحدت مومنین میشود...مگر نه اینکه مومنین خود آیات الهی هستند...

------------------------------

1402/08/05

تاویل در آیه 59 سوره النساء بمعنی توضیح "اطاعت از الله" است نه بمعنی مصلحت و عاقبت نیک ، چنانکه گفته اند :

ترجمه المیزان : ".... كلمه تاويل در اينجا به معناى مصلحت واقعى است، كه حكم مورد بحث از آن منشا مى‏گيرد، و سپس مترتب بر عمل مى‏شود...."

تفسیر نمونه : ".... اين براى شما بهتر و پايان و عاقبتش نيكوتر است‏..."

حال آنکه عاقبت نیک در شرط ایمان به خدا و قیامت نهفته است...در قیامت چگونگی عاقبت هر چیزی ظاهر میشود...

..... فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿۵۹﴾

"خیر" وصفی است برای این تاویل و توضیح...بهترین توضیح برای چگونگی اطاعت از الله ، که در آن خیر نهفته است...و این نحو رفع تنازع ، خیر و ( نه شر) و موجب رشد و اتحاد است..."خیر" ، نگرانی از تنازع را رد میکند مانند نقش

کلمه "خیر" در مسئله افک در آیه ذیل از سوره نور :

إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۱۱﴾ نور

------------------------------

در سوره 9  - سوره التوبه  - تعداد چهار مورد کلمه "سوره" آمده است. در کل قرآن مجموعا 9 مرتبه .

در اوائل سوره توبه  آیه  6 فرموده است:

وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۶﴾ توبه

در این آیه کلام الله که اعم از یک سوره است ذکر شده است. به قرینه "لایعلمون" میتوان گفت در خدمت رسول الله ازشنیدن کلام الله "علم" حاصل میشود.

***************************

در اواخر سوره توبه آمده است:

وَإِذَا مَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِيمَانًا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ ﴿۱۲۴﴾توبه

سومین آیه بعدی میفرماید:

وَإِذَا مَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ هَلْ يَرَاكُمْ مِنْ أَحَدٍ ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ ﴿۱۲۷﴾توبه

وقتی سوره ای نازل میشود ایمان مومنین بیشتر میشود ولی منافقین و مشرکین چون نمی اندیشند – لایفقهون - از آن گذشتند خداوند قلوب آنها را منصرف کرد.

***************************

هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ﴿۳۳﴾توبه

يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَا تَحْذَرُونَ ﴿۶۴﴾توبه

قرآن مبنای تفقه بوده و آنچیزی است که موجب ایمان و حذر از کفر و شرک میشود....قرآن حاوی فلسفه های اقتصاد و سیاست و خلقت است...مثلا فلسفه اقتصاد نه علم اقتصاد یافته انسان....

مجموعه منسجم و مرتبط از فلسفه های اقتصاد و سیاست و خلقت در قرآن همان "دین" است...دین اصول حیات و حرکت است....طرز پیاده سازی آنها با خود مردم است....

در حقیقت سازمان روحانیت (آنهایی که ملاک نهایی نظرشان لزوما حصول اتصال قول الهی باید می بود) باید دو قسمت باشد قسمتی که قرآن را تدریس میکند تا مردم ایمان بیاورند و ترس و حذر داشته باشند... برای این هدف آنها باید اعجاز قرآن را نشان دهند....احتمالا لباس روحانیت برای اینها مناسب است....

دسته دیگر آنهایی که احکام اجرایی را مطالعه کرده و مانند اقتصاد دانان و حقوق دانان دانشگاه راه های عملی و اجرایی احکام قرآنی مناسب در هر عصری را روشن کنند...لباس مردم عادی را بپوشند....میشود این احکام و حقوق را در دانشگاه نیز خواند....

همانطور که جنگ و جهاد و قتال بتدریج تخصصی شده و نظامیان از جامعه حقوق میگیرند مامورین تبلیغ ایمانی نیز باید حقوق از جامعه بگیرند...هیچ کسی از مبلغین مانند رسول الله نیستند چه زمانیکه ایشان تبلیغ دین میفرمودند و اجر و مزدی از مردم نخواستند و چه ازدواج دیگر مومنین با زوجات رسول الله پس از وفات ایشان و ....

بنظر میرسد آوردن عبارت "الصدقات" و "عاملین علیها" – و نه عبارات زکات و عاملین اخذ زکات-  در همین سوره اشاره به دو گروه مامورین ایمانی و اقتصادی می نماید...گروه ایمانی صدق و ایمان را به مردم ارائه میدهند و عاملین بر ایمان هستند و گروه دوم مامور اخذ زکات به نشانه صدق و ایمان هستند و مقدار و موارد مصرف آنرا در جامعه پیاده سازی میکنند...

***************************

بنابراین آیه نفر در همین سوره – سوره التوبه –  یعنی آیه :

وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴿۱۲۲﴾توبه

در زمینه ای و سوره ای کاملا جهادی امر به تبلیغ دین مینماید. یعنی تفقه در دین برای انذار دیگران امری جانبی و البته لازم در دفاع و جهاد است.

مومنین مجاهدی که با شنیدن سوره ای به ایمانشان افزوده میشود و "یستبشرون"دارند مخاطب طائفه منذرین نیستند.

چون هنوز قرآن کاملا نازل نشده است حصول "علم" در خدمت رسول الله و تفکرات کلی میسر است

 لذا باید کوچ کنند و به خدمت رسول الله برسند. تا پس از برگشت بتوانند انذار نمایند.

آیه نفر در اواخر سوره توبه آمده است...اما تقریبا اوایل سوره یعنی در آیات 31 و 34 از همین سوره توبه میفرماید:

اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۳۱﴾

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۳۴﴾

گویی هشدار به عواقب سوء احتمالی در رفتار همین منذرین مسلمان در آینده است که مبادا به سرنوشت علمای یهود و نصارا گرفتار شوند...

پس از پیامبر و نزول کامل قرآن منذرین و مومنین مجاهد تحت لوای قرآن به همیاری یکدیگر ادامه میدهند. طبق قرآن امر مربوط به همه مومنین باید با شورای بین آنها عمل شود. طبق قاعده باید در کنار جهاد یک عده به کار تبلیغ بپردازند. اختلاف بین کل مومنین باید براساس کلیت و یکیارچگی قرآن حل و فصل گردد.

این روال مشابه با روشی است که  آیه اولی الامر در سوره النساء میفرماید....سوره ای که در آن همه در برابر حکم الهی یکسانند(حتی پیامبر و اولی الامر با دیگران)...مومنین هم باید قائم بالقسط باشند تا شاهدی بر وجود خدا گردند....قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ ...تفاوت های طبیعی هم باید طبق دستور الهی شناسایی و رعایت گردند...

***************************

آیه 59 سوره النساء یعنی آیه :

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿۵۹﴾

در حقیقت تعامل اولی الامر از مومنین را با بقیه مومنین از زمان حیات پیامبر  و پس از رحلت ایشان را طراحی میکند.

در این آیه "اطیعوا" ی اول به وسیله "اطیعوا" ی دوم تاویل میشود. دقیق ترین و بهترین تاویل.

اطاعت از "الرسول و ..." همان اطاعت از "الله" است. باید به کلمه "الرسول" دقت زیادی شود. با الف و لام آمدن و تعبیر "رسول" و نه تعبیرات دیگر مانند "النبی" یا "محمد" گویای حقایقی هستند. حامل پیام در این لحظه با حامل پیام پس از چند روز یا چند ساعت دیگر فرق دارد. سبب آن پیام جدید است.

از آیه 59 سوره النساء برداشت ذیل بدون ناسازگاری با بقیه موارد در کل قرآن است:

از خداوند اطاعت کنید در حالی که اطاعت میکنید از "الرسول" و "اولی الامرمنکم" منصوب حضرت ایشان (حال یا با مشورت با مومنین یا از جانب خودشان). تاویل ادامه دارد چون با حرف "فا" ادامه دارد و با حرف "و" ادامه نیافته است. اگر با حرف "و" بود میتوانستیم توقف کنیم و نتیجه بگیریم که امر قطعی به اطاعت از تمام مراجع ذکر شده قبلی بلامنازع و بلا شرط شده است.

تاویل ادامه دارد. سپس اگر اختلاف پیدا کردید در چیزی به "الرسول" (مجهز به ذکر کلی جهت تبیین و تحلیل آنچه تا کنون نازل شده است و یا حامل پیام جدید لازم) مراجعه کنید. مجادله "الرسول" با زن مومنه ای در خصوص طلاقش آمده در سوره المجادله نمونه بسیار استثنایی است برای کامل بودن بیان در آیه 59 سوره النساء.

نمونه خلاصه تر آن آیه ذیل از سوره مائده است:

وَ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ احْذَرُواْ  فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّمَا عَلىَ‏ رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ(92)

این الگوی اطاعت از الله پس از رحلت حضرت رسول با مراجعه به (رساله) پیام کامل و یکپارچه یعنی قرآن ادامه پیدا میکند. کامل شدن قرآن جانشین تجهیز پیامبر به ذکر کلی قرآن میشود:

بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۴۴﴾النحل

 گویی قبله علمی عوض میشود از قبله علمی تبیین و تحلیل رسول الله به قبله قرآن کاملا نازل شده و چیده شده چیده شدنی تحت کنترل الهی.

---------------------------------

اتصال آیات سوره النساء را در فهمیدن اولی الامر بیشتر رعایت کنیم...

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿۵۹﴾

اولی الامر بنابر اینکه "امر" چه امری باشد در حوزه های مختلف مصادیق خاص خود را خواهد داشت...

مثلا در آیه دیگر از سوره النساء که به اولی الامر اشاره دارد:

وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۸۳﴾ النساء

در این آیه "امر" به حوزه های نظامی امنیتی اشاره میکند...امر من الامن او الخوف

در آیه 59 سوره النساء "امر" به چه حوزه  یا حوزه هایی اشاره میشود؟ آیه قبل یعنی آیه 58 بسادگی بدان اشاره دارد:

إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا﴿۵۸﴾ النساء

حوزه های قضاوت و حقوق است حوزه هایی که باید طبق رسالات الله عمل شود برطبق رسالات الله چیدمان ها صورت بگیرد و امانات هر کس به او داده شود و هر کس جای خود را طبق آن پیدا کند و بنشیند و اختلافات مرتفع گردند...عدالت طیق رسالات الله.

بنابراین منظور از عبارت "اولی الامر" و مصادیق آن در زمان پیامبر ، برای مردم روشن بوده است....پس از رحلت پیامبر ،  اطاعت مطلق همچون اطاعت از رسول الله ، از فردی از میان همان افراد شناخته شده ، موضوع اختلاف شد...

حال آنکه باید بعنوان الگویی برای همیشه ، هنگام بروز اختلاف،  به شورای بین خود و کلیت و اتصال یک نسخه واحد از جمع آوری قرآن مراجعه و تفاهم کنند و با انتخاب یک فرد (جدید) از میان خویش ، اختلافات را حل کنند....در این هنگامه خداوند بر جمع آوری شدن قرآن نظارت و کنترل دارد....و هو غالب علی امره...

وَقَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَاهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۲۱﴾ یوسف

------------------------------------

1400/03/20

پاسخی که تا این تاریخ در سایت مربوطه "https://imanoor.com/blog/those-vested-with-authority/" منتشر نشده است....حرف تعریف ال در "الامر" را قبلا مشخص مینمایند ، "امره" معنی میکنند...مرجع اشاره به حرف تعریف باید از خود متن فهمیده شود ممکن است در جایی دیگر "الامر" ، امر مربوط بخود مومنین باشد مانند آیه 83 همین سوره .... بعلاوه در اینجا "امر چه کسی" مشکل ما نیست بلکه "توضیح یا اجرای امر بوسیله چه کسی" مشکل ماست....

جناب ایمانور

با این توجهیات شما مورد دیگری از اولی الامر که در همین سوره النساء وجود دارد به چه صورتی در خواهد آمد؟:

وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَانَ إِلَّا قَلِیلًا ﴿۸۳﴾ النساء

فرمانده جنگ هم از زمره اولی امره خواهند بود؟

از این گذشته مشکل بعد از تنازع همچنان باقی است…اگر آنها اولی امره بودند و لازم بود اطاعت از آنها پس از درگذشت آنها چه کنیم؟

هنگام بروز تنازع پس از فوت تمام آنها جای این اولی امره کجاست؟

لابد باز هم علمایی مانند آنها هستند که امر خدا را همواره و بدون اشتباه میدانند؟!

بعلاوه با کلمه “الرسول”هم همین کار را میتوانیم بکنیم….در این صورت آیه ۵۹ چنین میشود:

اطیعوا الله و اطیعوا رسوله و اولی امره….این شکل از جمله اطاعت رسول حامی پیام در زمانهای مختلف از جمله قبل از تنازع و بعد از تنازع را نمی پوشاند و عبارت نارسایی خواهد شد…

در قرآن در موارد متعدد و هر جا لازم بوده “رسوله” آمده است و دیگر لازم نیست از نزد خود مواردی را که “الرسول” آمده است را هم “رسوله” قلمداد کنیم….

مورد سوره مجادله موردی است که تفاوت “الرسول” قبل از شکایت (نوعی تنازع) آن بانو با “الرسول” بعد از آمدن پیام جدید را در آیه ۵۹ سوره النساء می بینیم…

با همین ظاهر آیه ۵۹ بزیبایی “الرسول” قبل از تنازع و “الرسول” بعد از هر تنازع (علی الخصوص پس از رحلت ایشان) تفکیک لطیفی دارند….پس از آخرین پیام از آخرین پیامبر آیه بخوبی اشاره به مرجعیت “الرسالات” میکند…

روش مورد تایید خود قرآن هنگام برداشت از قرآن رعایت “اتصال قول” الهی است…با این روش از تنازع بعد از رحلت رسول الله در امان خواهیم بود البته بشرطی که ظاهر کلمات و آیات را همینطور که (تحت رصد الهی حفظ شده و) بما رسیده رعایت کنیم:

وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ﴿۵۱﴾ قصص

----------------------

البته در تاریخ 3/9/1400 ایشان  پاسخ مار را چنین داده اند:

۱. در آیه مورد اشاره شما حرفی از فرمانده جنگ نشده. می‌فرماید در مشکلات به پیامبر اکرم (ص) و اولی الامر مراجعه کنید.
۲. شیعه اولی الامر را به معنای امامان معصوم می‌داند. که بعد از پیامبر اکرم (ص) تا قیامت حاضرند.
۳. بله در مورد الرسول هم در مواردی اشکال ندارد که به معنای رسوله باشد. یعنی باید به فرستاده خدا مراجعه کرد. چه اشکالی دارد؟
۴. شیعه معتقد است که امامان معصوم بعد از پیامبر اکرم (ص) مفسرین قرآن هستند و قرآن تنها رها نمی‌شود.
۵. قرآن در هر زمان نیاز به مفسر دارد تا از تحریف و دست درازی در امان باشد. امامان معصوم (ع) مفسرین قرآن هستند. قرآن و اهل بیت (ع) دو ثقل هستند که تا قیامت از هم جدا نمی‌شوند.

و متقابلا در جواب چنین عرض شد (که تا کنون - 21/07/1402 - منتشر نشده است) :

جناب ایمانور

با تشکر از جواب

در مورد اول آیه 83 سوره النساء "امر من الامن او الخوف" اشاره به امنیت و خوف است یعنی همان امور نظامی و انتظامی...اما در آیه 59 اشاره به قضاوت و سیاست و ...است...

در مورد دوم ما میدانیم شیعه به چه چیزی معتقد است...سخن ما در باره اشکالات این اعتقادات است...ما بخیل نیستیم که امامان شیعه یا هر کس دیگری تا قیامت در جامعه حضور داشته باشد و پاسخ مشکلات را بدهد....اما شما باید دلیلی از جانب خداوند داشته باشید (نه تصور و اندیشه خودتان) که امامان شیعه تا قیامت در اجتماع حاضرند...حداقل این آیه در مورد حضرت عیسی خلاف این اعتقاد شیعیان است:

مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴿۱۱۷﴾ مائده

در مورد سوم همچنانکه قبلا هم عرض شد اگر در جایی فرموده "الرسول" و در جایی فرموده "رسوله" حتما دلایلی وجود دارد.... ما باید تابع کلمات قرآن باشیم نه قرآن تابع کلمات ما....

در مورد چهارم قرآن تنها رها نمی شود.... قرآن تحت حفاظت نیروهای غیبی الهی است و با فوت مومنین با هر درجه از ایمان مانند خود رسول الله و یا امامان شیعه قرآن تنها نیست.... مومنین باید در هر عصر و زمانی قرآن را به روش مورد اشاره خود قرآن بخوانند یعنی خود را متعهد به رعایت اتصال قول الهی بدانند....

در مورد پنجم باز دارید نظر تشیع را بعنوان پیش فرض بیان میکنید در حالی که ما میخواهیم با روش مورد اشاره خود قرآن نشان دهیم این نظر شیعیان اشتباه است و طرح خود قرآن را با روش مورد اشاره خودش جستجو میکنیم...در این روش جای کلمات نباید بر مبنای فرقه گرایانه ندیده گرفته شوند:

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۴۱﴾ مائده

مناسب این است که پس از این گفتگوی ما در سایت ایشان که دارای امکانات بیشتری است دنبال شود...

----------------------------------

1401/05/19

دو آیه سوره النساء (دارنده عبارت "اولی الامر" -آیات 83 و 59) نشان میدهند در زمان خود پیامبر اکرم عنوان اولی الامر رایج و همینطور افراد مصادیق آن شناخته شده بوده اند....چه در خصوص امور نظامی و انتظامی و چه در خصوص فهم مسائل  دین و قرآن .... و به معصومیت و قدرت مطلقه هیچکدام نیز اعتقادی نبوده است....

پس از رحلت پیامبر بوده است که عده ای دنباله رو فرد خاصی شده  وعده ای دیگر دنباله رو فرد دیگر ...هر فرقه ای برای فرد و راه  انتخابی خود توجیهات داشته است....

بتدریج این توجیهات متصلب گشته و روایات و اسناد (بزعم خودشان) برای آن تدارک دیده اند...

چون انتخاب راه و افراد (فرد) خاص (معصوم با قدرت مطلقه) بعنوان راه و رهبر دین امر بزرگی است و در حد شرک بخدا و قرآن و بندگی غیر خدا خواهد شد دلیل و بینه ای از جانب خدا لازم است نه توجیهات خود پیروان آن افراد....دستور و پیام الهی ضرورت دارد:

مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۴۰﴾ یوسف

الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ ﴿۳۵﴾ غافر

خود قرآن با روش مورد تایید آن نشان میدهد که پس از رحلت پیامبر ، انتظار وجود فرد یا افراد دارای عصمت و درک و قدرت مطلقه نباید داشت...حتی نباید به دلیل اینکه آنها در راستای خدا و پیامبر بوده اند از آنها اطاعت مطلق نمود:

أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ ﴿۳﴾ زمر

بعد از رسول الله با شورای بین مومنین و تصمیم به یک چیدمان از قرآن و رعایت مدام اتصال آیات الهی در آن چیدمان ، و اطاعت از اولین فرد (دارنده بیشترین رای و نظر) مورد توافق تا بروز اختلاف (یا تا زمان و مدت مورد توافق) ، راه روشنی بوده است که باید طی میشد....

اما قدرت طلبی ها و جهالت ها سر از بیراهه ها (توجیهات شرک آلود) درآورده...گویی تمایل به برگشت به دوران جاهلی وجود داشته است،همچنانکه در مسائل اقتصادی و اجتماعی بازگشت به دوران جاهلیت خواهان داشته است (این بار در لباس نفاق و ایمان)...

حال در زمان ما و بمدد الهی که دیگر بر سر جمع آوری یک نسخه از قرآن توافق شده است ، و امکان چاپ و تکثیر آن و جستجوی سریع در قرآن براحتی وجود دارد ، باید بتوانیم با ملاک و روش رعایت اتصال قول الهی در همین چیدمان با شوراهای خود افرادی را تا مدت زمان مورد توافق یا بروز اختلاف به ریاست راهبردی در اجتماع ، انتخاب کنیم...

وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۵۱﴾ قصص

در سوره حمد از خود خداوند میخواهیم ما را به راه راست هدایت کند راه کسانیکه نعمت داده شدند و در گذشته اند....اگر خداوند ما را هدایت کرد آنگاه ما هم در راه آن نعمت داده شدگان خواهیم بود، نه برعکس....

یعنی نمیتوانیم از راه و روش افراد نعمت داده شده که اکنون در میان ما نیستند بطور همه جانبه استفاده کنیم و در راه مورد رضایت الهی در زمان اکنون باشیم...چرا که با گذشت زمان و ازدیاد جمعیت و تخصصی شدن کارها ، الگوهای رفتاری و روش های اجتماعی آنها در گذشته های دور ، لزوما امروزه چاره ساز نیستند...بلکه ما باید با قطب نمای کتاب الهی (همچون فلسفه های حقوقی و اقتصادی و سیاسی) و نشان دادن اعجاز آن برای مخاطبین امروز (جهت باور به قیامت و حکمیت امر الهی – دو سرشاخه درختواره قرآنی) ، راه و جهت عملی و اجرایی صحیح را برای امور امروزی خود بیابیم...

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ ﴿۲۶﴾ فصلت

----------------------------------

1401/06/25

درباره اطاعت از رسول الله ...توجه به آیه ذیل از سوره النساء لازم است:

مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴿۸۰﴾ النساء

در این ایه اطاعت از الرسول بصورت فعل مضارع آمده است یعنی ممکن است اطاعت از رسول در موضع یا لحظه زمانی خاصی شروع شده و تا زمانی ادامه اطاعت لازم باشد پس باید تا آخر با ایشان همراه بود....

با الف لام آمدن رسول نیز نشان دهنده اطاعت از رسول حامل پیام است پیامی برای اجرای عملی یا حل اختلافی یا راهنمایی خاصی و اطاعت از خود شخص رسول الله نیست اطاعت از پیام الله همراه ایشان است و در صورت کج فهمی مومنین ، رسول الله آن پیام را تبیین میکنند و توضیح میدهند (بجهت الذکر و کلی نگری نازل شده بر ایشان).....

بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۴۴﴾ النحل

دیگر اینکه این گزاره شرطی (آیه 80) دو طرفه نیست....یعنی درباره عکس آن ساکت است...یعنی اگر از خدا اطاعت کنیم معلوم نیست اطاعت از محمد رسول الله صورت گرفته باشد....

مورد استثنایی سوره مجادله باید همیشه رعایت گردد....با آمدن پیام جدید اختلاف یا نارضایتی بانوی شکایت برنده به خدا حل و فصل شد....

قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴿۱﴾ مجادله

دیگر اینکه فرض کنیم رسول الله در زمان حیات خویش از کالای خاصی مقدار معینی زکات میگرفته اند و اگر کسی آن مقدار زکات میپرداخت اطاعت از الله نموده بود....ولی مثلا پس از دویست سال بعد از رحلت رسول الله باز هم همان مقدار زکات لازم است؟ از کالاهای جدید چه مقدار زکات گرفته شود؟

برای همین است که موضوع اطاعت همواره از قرآن لازم می آید ، باید جهت یابی های بعد از رحلت رسول الله با قرآن انجام شود....این اطاعت از قرآن بعد از رحلت رسول الله ، همان عکس گزاره شرطی مندرج در آیه 80 میباشد...

بعد از رحلت رسول الله نیز اگر از جانب ما در خوانش قرآن ، با باور به کنترل الهی در چیدمان آن ، اتصال قول الهی و کلیت قرآن رعایت شود برای ما هم الذکر و توان تبیین حاصل میگردد در غیر این صورت در دشمنی ها و فرقه گرایی ها غرق خواهیم شد...

فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُرًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ﴿۵۳﴾ مومنون

----------------------------------

1401/06/30

گفته میشود که در آیه اولی الامر تنازع احتمال داده شده بین خود مومنین است همان کسانیکه ابتدای آیه مورد خطاب قرار دارند....

در پاسخ باید گفت مگر الرسول و اولی الامر خودشان جزء مومنین نیستند؟ مگر خود ایشان نباید از الله و الرسول اطاعت کنند؟ مواردی که خود رسول الله امر به اطاعت از ما انزل الله میشوند کم نیست ......و تکلیف اولی الامر هم روشن میشود:

اتَّبِعْ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ ﴿۱۰۶﴾ انعام

وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۱۵﴾ یونس

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿۱﴾ احزاب

وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا ﴿۲﴾ احزاب

در آیه اولی الامر اطاعت از الله برای همه مومنین حتی خود الرسول و اولی الامر ، تاویل میشود...

سوره النساء سوره قیام بالقسط است تا شهادت بر وجود خداوند داده شود...از جمله قسط یعنی برابر بودن همه در اطاعت از الله ....همه باید دستور خدا را اطاعت کنیم ....از جمله قسط بین یتیمان و فرزندان خود مومنین...طبق دستور خداوند باید ارث و وصیت انجام شود...

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا ﴿۱۳۵﴾ النساء

آیا باید مومنین قائم بالقسط باشند و خطاب به رسول الله و اولی الامر نیست؟

بیان اصلی و اساسی در انتهای سوره بقره (بنیان شاخه اول از درختواره قرآنی) ذکر شده است:

آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ ﴿۲۸۵﴾ بقره

لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿۲۸۶﴾ بقره

همه (اعم از رسول الله و اولی الامر که از خود ما هستند - منکم) باید ما انزل الله را بشنویم و اطاعت کنیم ، هر کسی به اندازه توش و توان خویش...

دیگر اینکه باید توجه کرد آیه 59 سوره النساء با "قل" شروع نشده یعنی چنین نیست : قل یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و.....تا گویای تمایز بین الرسول و اولی الامر با مومنین ابتدای آیه باشد...

...و اگر تنازع بین ما رخ داد به ما انزل الله و الرسول (پیام جدید یا تبیین ما قبل بر اساس کلیت قرآن - الذکر) رجوع کنیم....این با نزول تدریجی قرآن و پس از تکمیل نزول آن هماهنگ است...تفاوت رسول الله با مومنین از جمله اولی الامر، در توان ایشان در تبیین کلی ( نه در جزئیات و احکام مانند حکم طلاق جاهلی سوره مجادله) ، قبل از نزول کامل است...

----------------------------------

1401/12/24

در انتها یک خلاصه : بهتر است کسانیکه لباس پیامبر پوشیده اند (هر چند در کسوت مردم بودن بهتر است) به ابلاغ پیام و اقداماتی در شان رسول ، از جمله تدریس و تلاوت قرآن آنچنانکه حق تلاوته باشد ، بپردازند...تنذیر و تبشیر کنند.... فلسفه اقتصاد و فلسفه سیاست و حقوق مندرج در قرآن را نیز تبیین نمایند... میان خودشان در تلاش برای رعایت اتصال قول الهی باشند... همچون دانشگاهیان و نظامیان (با رضایت اجتماعی) از جامعه حقوق بگیرند...نشان دادن اعجاز کلام الهی آنچنانکه برای همه افراد جامعه قابل درک و اثر گردد و آنها را به زیر سایه درخت طیبه قرآن بنشاند و قلوب شایسته را بلرزاند برای آنها بس ...

کارهای اجرایی (از قبیل موضوعات قابل مشورت رسول با مردم) را به دکترها و مهندسین و اقتصاد و حقوق دانان و نظامیان و کارشناسان و متخصصین دانشگاهی و غیر دانشگاهی مومن بسپارند....ایشان هستند که همچون اولی الامر و در عمل و از نزدیک با مردم و در کسوت آنان و در کارهای اجرایی دارای توان یا تخصصی قابل ارزیابی و انتخاب و عزل و نصب و پاسخگویی میباشند...و در رقابت عملی با غیر مومنین هم صنف خود و در قالب احزاب هستند... میان خودشان در تلاش برای رعایت اتصال قول الهی باشند...

روحانیون مانند مادران و معلمان و اساتید علوم روانی و تربیتی هستند نه مانند استاد کاران و فرماندهان لشگری و کشوری...

مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ ﴿۷۹﴾ وَلَا يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلَائِكَةَ وَالنَّبِيِّينَ أَرْبَابًا أَيَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۸۰﴾ آل عمران

  صفحه اول