سوره النساء و سوره المائده در نگاه کلی

 

پیوستگی را در هر امری و در ارتباط امور با هم در طبیعت می بینیم یا جسنجو میکینیم.تلاش مدام و ناتمام انسان برای کشف نظریه های کلی گرا.

 

ما با کلمه طیبه پیوستگی آیات الهی (که خواهیم دید خود این فرض اتصال قول و پیوستگی مورد تایید قرآن است) شروع به خواندن آیات قرآن میکنیم.

 

پس از خواندن سوره حمد که  ریشه است و ابتدا به ساکن است و تکیه به مفاهیم قبلی قرآنی ندارد رسیدیم به سوره بقره.

سوره بقره تنه اصلی درخت ثابت و بهشتی قرآن است.(القول الثابت).

 

هر سوره ضمن داشتن ترتیب و ارتباط بین آیات خودش عضوی از درخت قرآنی است.

 

اگر تقوی پیشه کنیم و توفیق الهی یار ما باشد متشابه با درخت ثابت بهشتی قرآن با برداشت های خود از آن درختواره ای میسازیم...کلمه طیبه کشجره طیبه اصلها ثابت فرعها فی السماء... و ...الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه...عقل تسلیم به آیات الهی رشد میکند عمل صالح انجام میدهد تسلیم است و رشد میکند...

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

کلمه "قوامین" با اراده و انگیزه و هدف ارتباط دارد ولی "شهداء" با عمل و آنچه رخ میدهد.

 

در سوره النساء داریم : ...کونوا قوامین بالقسط شهداء لله...آیه 135

 

يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شهَُدَاءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلىَ أَنفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ  إِن يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلىَ‏ بهِِمَا  فَلَا تَتَّبِعُواْ الهَْوَى أَن تَعْدِلُواْ  وَ إِن تَلْوُاْ أَوْ تُعْرِضُواْ فَإِنَّ اللَّهَ كاَنَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا

 

در سوره النساء افراد بدیده یکسان نگاه میشوند.همه رجال و نساء و برادران و خواهران هستند.همه آفریده یک خدایند.همه مخلوق خدا هستند از یک نفس واحد.تولد از نساء صورت میگیرد و پدر و مادر فرزندان خود را یکسان دوست میدارند.

 

در این سوره آدمها از لحاظ نیروهای خدادادی و استعدادهای مختلف در گروه های مختلف مورد نظرند.

جامعه شناسی است.افراد بصورت اجتماعی و گروهی مورد نظرند.

 

هر انسانی بقدر ذاتی خود از فیض الهی بهره مند شده است.مانند اختلافات طبیعی زن ومرد.این قسط است در زمینه نیازهای ذاتی و استعدادی الهی.

 

بتدریج با پیدا شدن کافرین و مشرکین تنبیه و مجازات آنها طبق رای الهی انجام خواهد شد.

قیام به رفع ظلم از مستضعفین مظلوم و ناتوان از تدبیر در همین رابطه یکسان دیده شدن آدمیان در امر حیات و رفع نیاز های طبیعی است.

رعایت رضایت اجتماعی در تجارت و رعایت وصیت افراد هنگام نزدیک شدن مرگ در حقیقت ارزشمند بودن هر فرد است...

 

همه باید به امر خداوند عمل کنند. اگر کسانی غیر از الرسول به حاکمیت میان افراد رسیدند باید به عدالت حکم کنند.عدالتی که از جانب خداوند تعیین میشود....

اگر اختلاف پیش آمد چکار باید کرد؟ مگر نه اینستکه افراد میتوانند تصمیم بگیرند همه حق رای و نظر دارند.

چون همه موظف به اطاعت از رسالات الهی هستند وقتی اختلاف پیش آمد باید به الرسول حامل پیام

جدید (یا توضیح پیام قبلی) الهی مراجعه کنند.

اطاعت از الرسول اطاعت از الله است.

پس از رحلت رسول الله همان "رسالات الله" کامل شده و فهم شده بشکل درختواره قرآنی رافع اختلافات خواهد بود.

 

در سوره النساء جامعه مسلمین با خودشان (در موضوع قانون و مرجع قانون) درگیرند بین خود مسلمین بحث های اجتماعی است.هر مسلمانی که اراده معطوف به قسط دارد و هدفش قسط است مجسمه اعتقاد به خداوند است.

هرمومنی نمی تواند ادعای ایمان کند.مسلمینی که در کارهای خود هدفشان قسط است مومنین حقیقی هستند.عدل یعنی رعایت حکم الهی بین گروه های مختلف و قسط یعنی رعایت مساوات و اجرای  بدون تبعیض آن عدل الهی  بین اعضای هر گروه.

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

کلمه "قوامین" با اراده و انگیزه و هدف ارتباط دارد ولی "شهداء" با عمل و آنچه رخ میدهد.

 

در سوره المائده داریم: ...کونوا قوامین لله شهداء بالقسط... آیه 8

 

يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلَّهِ شهَُدَاءَ بِالْقِسْطِ  وَ لَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنََانُ قَوْمٍ عَلىَ أَلَّا تَعْدِلُواْ  اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى‏  وَ اتَّقُواْ اللَّهَ  إِنَّ اللَّهَ خَبِيرُ  بِمَا تَعْمَلُون‏

 

در این سوره تعاون مومنین در اجرای احکام بیان میشود نه تعاون بر گناه و دشمنی. دشمنی یک عده

با عده دیگر از جمله بر سر خوردن.

 

همه باید در اجرای احکام الهی تعاون داشته باشیم. از جمله احکام خوردن . خوردن نشانه و هدف دنیا طلبی است.همه بخوریم و همه حلال بخوریم. نه اینکه یک عده حلال بخوریم یک عده حرام. حلال آنچیزی است که خداوند اعلام میکند.

این رعایت قسط در زمینه خوراکی های مورد نیاز طبیعی جسمانی است.

 

کسانی که فساد میکنند در زمین یعنی با اسراف خود موجب نابودی نفوس دیگر(بغیر نفس او فساد) میشوند باید کشته شوند و یا دست و پای آنها به خلاف هم قطع شوند و یا از سرزمین مربوطه اخراج شوند...

 

مِنْ أَجْلِ ذَالِكَ كَتَبْنَا عَلىَ‏ بَنىِ إِسرَْ ءِيلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسَا بِغَيرِْ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فىِ الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا  وَ لَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَالِكَ فىِ الْأَرْضِ لَمُسرِْفُونَ(32)

 

إِنَّمَا جَزَ ؤُاْ الَّذِينَ يحَُارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فىِ الْأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الْأَرْضِ  ذَالِكَ لَهُمْ خِزْىٌ فىِ الدُّنْيَا  وَ لَهُمْ فىِ الاَْخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ(33)

 

فساد در زمین بزبان ساده یعنی جمع و انباشت نعمات و خوراکی ها و اسراف در مصرف و حرام خواری و جلوگیری از تمتع دیگران و نیازمندان ...

 

چند آیه بعد فرموده است کسانی هم که دزدی میکنند باید دستشان قطع شود...

 

طبق فرمان خداوند و با تقوی از او باید خورد و خوراند.اگر طبق نظر خودمان باشد قبول نیست.

اختلاف بین فرزندان آدم و کشتن برادری به حسادت برادر دیگر را بجهت قبول و عدم قبول قربانی (که خود بعلت بی تقوایی بوده) در این سوره آمده است...

 

در طی قرون و اعصار انسانها باید به میثاقی که با خداوند و پیامبران او داشتند که همان ایمان به خداوند و دادن زکات و قرضا حسنا میباشد و رعایت حلال و حرام الهی است پایبند می ماندند.ولی این طور نشد فساد کردند در زمین. قلوب آنها تیره و تار شد و دستورات الهی را تغییر دادند...

 

این در حالی است که اگر ایمان می آوردند و اقامه میکردند تورات و انجیل را و آنچه نازل شده است بر آنها را  لاکلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم...نعمات الهی به وفور ظاهر میشد...

 

امر به رسول الله بر تشدید و تداوم در امر تبلیغ رسالات الله در مقابل اهل کتاب در این سوره آمده است...

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

سوره نساء جلوتر است.این اعجاز است.

 

آدمها اگر با هم بخورند ولی در همان حال یک عده دیگران را تحقیر کنند چه فایده دارد؟ اندیشه ارزش دادن به افراد جلوتر و مهمتر از عمل خوراندن آنهاست. آزادی بیان برهان و آزادی سیاسی مقدم بر اقتصاد است.حداقل فریاد زدن نشانه نیاز و گرسنگی است...

 

در شکل ایده آل و صحیح  قرآن مرجع تفصیل علوم انسانی (عقلی و نقلی و...) است همانطور که خود قرآن تفصیل امر حکیم است در لیله مبارکه ...

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

درباره اتصال آیه ذیل از سوره النساء با آیات ماقبل و مابعد آن کم لطفی شده است:

 

يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَقْرَبُواْ الصَّلَوةَ وَ أَنتُمْ سُكَارَى‏ حَتىَ‏ تَعْلَمُواْ مَا تَقُولُونَ وَ لَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِى سَبِيلٍ حَتىَ‏ تَغْتَسِلُواْ  وَ إِن كُنتُم مَّرْضىَ أَوْ عَلىَ‏ سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِّنكُم مِّنَ الْغَائطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تجَِدُواْ مَاءً فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ  إِنَّ اللَّهَ كاَنَ عَفُوًّا غَفُورًا(43)

 

در ترجمه تفسیر المیزان آمده است:

 

"...و اما وقوع آيه مورد بحث بين آيات قبل و آيات بعدش در حقيقت به منزله جمله معترضه آوردن در بين دو سنخ مطلب است، الا اين كه در اين ميان احتمالى هست، كه اى بسا اين توجيه را تصحيح كند و آن اين است كه روشن سازد سر اين كه اين جمله معترضه در بين آيات قبل و بعد جاى گرفته چيست؟- و اتفاقا اين توجيه چيز بى‏سابقه‏اى در قرآن كريم نيست،- و آن اين است كه بگوييم ممكن است عده‏اى از آيات كه داراى سياقى واحد و متصل و منسجم هستند، تدريجا در خلال چند روز نازل شده باشند، ولى در همين چند روز ناگهان احتياج پيدا شده باشد به آيه و يا آياتى كه حكمى را كه مورد ابتلا واقع شده بيان كند، در نتيجه وقتى آن چند آيه‏اى كه گفتيم در يك سياق قرار دارند، تمام مى‏شود، آيه نامبرده در وسط آنها قرار گرفته نسبت به ما قبل و ما بعدش جمله معترضه‏اى مى‏شود، تا توهمى كه در آن روزها شده دفع كند، و يا همانطور كه گفتيم حكم مساله‏اى كه پيش آمده بيان نمايد،..."

 

در حالی که اگر اتصال آیات هر سوره را پیگیر شویم و خود را تسلیم جریان آیات نماییم و از جانب خود اظهار طرح و الگو ننماییم به نتایج زیبایی خواهیم رسید.حداقل ارتباط از کلمات پایانی آیه قبل تداعی میشود:

 

يَوْمَئذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَ عَصَوُاْ الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى‏ بهِِمُ الْأَرْضُ وَ لَا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثًا(42)

 

کافرین در آخرت نمی توانند سخنی را کتمان کنند.این نتوانستن بر پنهان سازی گفتار با حرف های بی ربط زدن در نماز در حال مستی یا خواب سنخیت و ارتباط ندارند؟

 

آیات ما قبل و آخر در خصوص کلنجار درونی افراد ضعیف الایمانی است که علیرغم دیدن حجت الهی نمی توانند اعتراف به حقانیت آن داشته باشند و از آن تبعیت کنند. بخل می ورزند و

دیگران را نیز به بخل تشویق میکنند. فضایل و استعدادات الهی نهاده شده در وجود خود را که باعث برتری آنهاست کتمان میکنند.انفاق میکنند ولی با ریا و تظاهر.

 

روح شیطانی و قرین درونی آنها نمی گذارد کاملا تسلیم حقیقت شوند.در حالی که نشانه الهی زمان خود را می بینند (رسول الله). این رفتار آنها مانند نماز خواندن آنهاست در حالی که معنای حرف خود را نمی فهمند.به نماز ایستاده اند ولی معنای آنرا نمی دانند. مانند کسانی که کمی تا قسمتی (نصیبی) از کتاب الهی را میدانند و به امر خداوند دقیقا حکم نمی کنند انحراف مسلمین را خواهانند:

 

أَ لَمْ تَرَ إِلىَ الَّذِينَ أُوتُواْ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يَشْترَُونَ الضَّلَالَةَ وَ يُرِيدُونَ أَن تَضِلُّواْ السَّبِيلَ(44)

 

 کلمات را از مواضع خودشان منحرف میکنند:

 

مِنَ الَّذينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَ راعِنا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ وَ لكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَليلاً (46) النساء

 

اجرای دقیق اوامر الهی و عمل به رسالات الله از جماعت منافق بر نمی آید. شرک بخدا و خالص نبودن برای خدا گناهی است که بخشیده نمی شود...

 

در درون خود قسط را برقرار نمی کنند تا شاهد بر خدا باشند...کافر از دنیا میروند...

 

آیه 43 سوره النساء را جای دیگری در قرآن میتوان گنجانید؟ طوری که با آیات مجاور هم اتصال داشته باشد؟ اتصال آیات در هر سوره معجزه است.

صفحه اول