اتصال آیات سوره شورا سوره 42

 

سوره شوری بین دو سوره فصلت سوره 41 و زخرف سوره 43 راه کار عملی همیشگی برای رفع اختلافات و مشکلات اقتصادی و اجتماعی ارائه میدهد: شورا....مبنای قبول حکومت انتخاباتی نیز درحقیقت شوراست...

 

از موارد شورا در میان مومنین مشورت قبل از انفاق از جانب آنهاست:

 

وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ينْفِقُونَ ﴿۳۸﴾شورا

 

از آنجا که "اقوات" زمین "سواءللسائلین" تقدیر شده است (سوره فصلت) و آنچنان نیست که کافرین سقف خانه خود را از نقره بسازند (سوره زخرف) برای رفع نیاز نیازمندان تلاشگری که نمی توانند نیاز خود را برآورده کنند مشاوره اجتماعی لازم است تا

 

 ضمن اطلاع از عدم توانایی آنها و جلوگیری از سوء استفاده احتمالی به رفع نیاز آنها اقدام گردد...

 

بار دیگر در سوره شورا نیز اشاره به نحوه تقدیر رزق در طبیعت میشود:

 

 وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَلَكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ ﴿۲۷﴾شورا

 

 کسانی که هوش و توان و قدرت دارند نمی توانند به هر مقداری که دلشان میخواهد نزد خود انباشت کنند...صرف مازاد نیاز آنها برای بهره مند شدن نیازمندان (مانند صرف برای تولید کار و کمک به صندوق های کمک اجتماعی) لازم و ضروری است...

 

 هدف از جانب قرآن بیان میشود هدف الگویی است که خالق مقدر کرده است و با بحث و مشاجرات نمی توانیم هیچ الگویی انسانی را بر دیگری محق و حجت بدانیم:

 

 فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ﴿۱۵﴾شورا

 

 …خداوند است که میداند و میگوید در دل طبیعت رزق و ما یحتاج انسانی بطور سرانه و بدون تبعیض تقدیر شده است یا به اندازه نا محدود و دلبخواه انسانها تقدیر شده است

 

خداوند است که میداند و فرمان میدهد توانمندان باید زکات بدهند تا رفع نیاز نیازمندان شود و اینطور نیست که کسی بی اعتنا باشد و هر کسی اسب خود را بتازد

 

اما اجرای آن هدف که وظیفه انسانی است با مشورت باید انجام شود…ایجاد موسسات اجتماعی برای کمک به افراد جامعه بدست خود ما میتواند تشکیل شود…میتوانیم با هم توافق کنیم ریاست در کاری هر چند مدت عوض شود…انتخابات باشد…

 

----------------------------

 

وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۵۲﴾شورا

 

 صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ ﴿۵۳﴾شورا

 

 آیا در ارتباط بین این دو آیه پایانی دقت کافی شده است؟

 

 قرآن به نور تشبیه گشته است نوری که راه را برای بندگان خدا نشان میدهد و خواهد داد...نور تمامی ندارد...خوب خود رسول الله هم فردی از "عبادنا" میباشد که قبلا مشمول هدایت این نور اعلام شد...

 

 پس اشاره بعدی برای هدایت کننده بودن رسول الله برای چیست؟

 

 انسجام قرآنی را بایستی انتظار داشته باشیم....سوره حمد را به کمک بگیریم...صراط مستقیم را نه فقط محمد رسول الله طی میکنند و (به هم عصران خود) نشان میدهند بلکه قبل از او هم بوسیله دیگران طی شده است...

 

 پس از طی دوران رسول الله و رحلت ایشان کسانی هستند که صراط مستقیم را طی خواهند کرد...در طی قرون متمادی مومنین نسل های مختلف....این قرآن است که برای انسانهای بعدی هدایت کننده است...محمد رسول الله آغاز کننده این هدایت جدید و تبیین

 

کننده و تفهیم کننده کلیت و انسجام پیام الهی برای هم عصران خود (در سطح اندیشه و افکار آنها) هستند مومنین بعد از ایشان باید در این راه "استقامت" داشته باشند عقب گرد نداشته باشند ادامه دهند...

 

 مثلا در زمان خود رسول الله اگر زکات و انفاق مقدار خاصی بود نباید در کم و کیف آن و نحوه اخذ و توزیع آن ثابت باشیم...ازدیاد جمعیت و تنوع بیشتر در کسب و کارها مقدار زکات جدید لازم است و این مقدار جدید با جهت دهی قرآنی و نور هدایت قرآن باید

 

تعیین و تنظیم شود...موضوعی که با مفاهیم سوره شورا همخوانی دارد....

 

----------------------------

 

 بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۴۴﴾النحل
 

وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۶۴﴾النحل

 

 به کمک آیات فوق از سوره النحل معلوم میگردد آنچه که لازم است تا ارتباط بیشتر دو آیه پایانی سوره شورا ببینیم...

 

 محمد رسول الله در تبیین چه کاری انجام میدهند؟ کاری که باعث میشود مردم عصر ایشان آنچه را که نازل میشده است درک کنند...رساندن کلیت قرآن و منظور و مقصود اصلی و اهداف اساسی از نزول قرآن...

 

 این عمل ایشان باعث میشده است که قرآن برای هم عصران وی نیز نور باشد...

 

 برای نسل های بعدی نیز باید تبیین قرآن انجام شود تا نورانیت آن درک شود و موجب راهنمایی گردد...یعنی همان کلیت بخشی و فهم منسجم از قرآن...

 

----------------------------

 در آیه 10 سوره شورا بدون اشاره قبلی به رسول الله مثلا با فعلی مانند "قل" آمده است : "ذلکم الله ربی"...

 

 دو کلمه هم ریشه مشکل گشا هستند: "وکیل" در آیه 6 و "توکلت" در آیه 10 ...

 

 در آیه 6 گفتگو در عالم بالاست...در آیه 10 در روی زمین و توصیه به مردم است بنابراین در تقارن با آیه 6 عبارت "ربی" از قول رسول الله ظاهر میشود...

 

 تا آیه 10 سوره شورا تمام ضمایر ظاهر شده اند: "من" و "تو" و "او" و "ما" و "شما" و "ایشان"...البته معادل عربی آنها!...و خطاب جمع مذکر را معادل تمام انسانها بگیریم(قاعده تغلیب)...

 

همه حضور دارند ....شوراست...بدون ذکر دو تایی بودن...

 

 در آیه یازده اشاره به خلقت زوجین (اشاره به دو تایی بودن) دارد...پس از آن نیز تا آیه پانزدهم دوباره تمام ضمایر حضور دارند...

 

 از آیه 16 به بعد محاجات طبیعی اولیه شروع میشود...مانند ناچاری انسان از گردن نهادن به دستورات الهی است والا دچار مشکلات و عذاب خواهد شد...مثلا با اشاره به تقدیر الهی در وزش باد برای حرکت در دریا ....و بیان گریز ناپذیری از تقدیر الهی...

 

 در اواخر سوره با اشاره به اینکه قرآن کار خود پیامبر (امی و بی سواد) نیست بیان میکند که قرآن نوری است برای هدایت انسان و راهنمای او...سوره نور سوره 24 قرآن است...سوره شورا سوره 42 ....

 

----------------------------

 

 از آیه 16 سوره نمل داریم "...و ورث سلیمان داود ...". نتیجه اینکه سلیمان فرزند داود است. پس چرا در آیه 163 سوره النساء نام داود پس از نام سلیمان آمده است؟ بدین قرار : "...انا اوحینا الیک کما اوحینا الی نوح و النبیین من بعده و اوحینا الی

 

ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و الاسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان و اتینا داود زبورا...".

 

البته مشکل فقط همین مورد نیست جابجایی های دیگری هم هست. خوب علت چیست؟

 

از طرف دیگر درآیه 55 سوره الاسراء داریم : "...و ربک اعلم بمن فی السماوات و الارض و لقد فضلنا بعض النبیین علی بعض و آتینا داود زبورا..."

 

 از سوره شورا کمک میگیریم. در آیه 51 سوره الشوری میخوانیم :

 

"...و ماکان لبشر ان یکلمه الله الا وحیا او من ورای حجاب او یرسل رسولا فیوحی باذنه ما یشاء انه علی حکیم...".

 

از هر آیه در زمینه سوره خودش استفاده میکنیم و سپس از ارتباط آنها در کل قرآن بهره میگیریم.

 

 سوره الشوری حاوی آیاتی است که در آنها مومنین به شورا و کنار گذاشتن اختلافات امر میشوند. در آخرین آیات سوره شورا ارتباط بعضی از افراد انسانی با خداوند بیان میشود و نیز کتاب الهی بعنوان هدایت از جانب پروردگار معرفی میگردد. گویی مشورت

 

انسان با خداوند بیان میشود.

 

 حال مشورت انسان با خداوند یا از طریق وحی و القائات قلبی و کاملا نزدیک است یا از پشت حجاب با اوتکلم میشود و یا پیغام آورنده ای ارسال میشود. طبیعی است که رو در رو نشستن و صحبت کردن انسان و خداوند امکان ندارد. فقط سه امکان اشاره شده

 

وجود دارد. ترتیب آن سه حالت در بحث مشورت ارائه شده است. خلاصه اینکه به ترتیب آن سه حالت مشورت امکان دارد.

 

 نکته دیگر اینکه "وحی" ارتباطی است که همه انبیاء و رسل دارند. ایشان پیام شفاهی دارند. ازبین آنها بعضی پیامی دارند که باید نوشته شده و به افراد انسانی بسیاری در زمانهای بعد نیز برسد یعنی پیام کتبی نیز دارند. از بین کلیه این افراد ممکن است

 

فردی باشد که خداوند از وراء حجاب با او تکلم کرده است.

 

 حال اگر گروه بندی و درجه بندی از لحاظ فضیلت منظور باشد بدیهی است که اولین فردی از انبیاء که لازم شده است پیام کتبی نیز داشته باشد بر دارندگان پیام شفاهی فضیلت دارد و او حضرت داود است. آیه 55 سوره الاسراء .

 

و همینطور اولین فرد از بین دارندگان پیام کتبی که خداوند با او تکلم نیز کرده است بر دارندگان پیام کتبی فضیلت داشته باشد و او حضرت موسی است.

 

 آخرین پیام کتبی جمع بندی کننده پیام های قبلی و بیان کننده تمام حقایق مورد نیاز برای هدایت انسان است. این پیام به نیروی الهی محفوظ میماند (ماندگاری پیام کتبی از همه بیش تر است) تا عذری برای انسان باقی نماند. گویی برای مشورت ابدی با خداوند و

 

یافتن "میزان" و فصل الخطاب در اختلافات میان انسانهاست. 

---------------------------------------------------------------------------------------

 

وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿۵۱﴾شورا

 

 اول----منظور از "بشر" در این آیه موجود این جهانی است...منظور بشر اولیه قبل از رانده شدن نیست...اتصال آیات:

 

 أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرَانًا وَإِنَاثًا وَيَجْعَلُ مَنْ يَشَاءُ عَقِيمًا إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ ﴿۵۰﴾شورا

 

 ...در آن عالم سفید اولیه خداوند آدم ابوالبشر را مستقیما خطاب قرار میداده است : 

 

قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿۳۳﴾بقره

 

 دوم-----ترتیب تکلم در آیه سوره شورا بر اساس نزدیک تر بودن لحاظ شده است...ترتیب در اجزا آیات....:

 

سطح یک---- وحی بدون "ارسال رسول".....روح شایسته مانند محمد مصطفی به مقرب ترین لایه به خداوند در ملکوت اعلی (معراج) نزدیک میشود...نزدیک شدن به روح القدس ....

 

  سطح دو ---- تکلم از پشت حجاب

 

 تکلم از پشت حجاب برای حضرت موسی رخ داده است...شبیه به عالم بهشتی اولیه شده است ...این بار تکلم از پشت حجاب در واد المقدس

 

 سطح سه ---- وحی با واسطه "ارسال رسول"

 

 در سطح سه "رسول ارسالی" یا پیام شفاهی آورده (مادر موسی یا انبیاء بدون کتاب) یا متن کتاب آینده را بر قلب رسول زمینی (فرد مقدس...پیغمبر) میخواند...

 

رویاهای پیامبران مانند رویای ابراهیم لزوما در سطح یک اتفاق نمی افتد میزان عروج روحانی ایشان را باید خداوند اعلام کند...

 

 در آیه سوره النساء:

 

 تمام پیامبران نامبرده از تکلم با خداوند در سطح سه بهره مند هستند ازمیان ایشان آنکه مختصر ترین پیام کتبی (پیامی که بدستور الهی لازم بوده تا برای آیندگان نوشته و ثبت شود) دارد را جداگانه در پایان اعلام نموده است(داود و زبور داود)....تا اتصال به

 

آیه بعد و رسولان (دارندگان پیام کتبی) برقرار شود...

---------------------------------------------------------------------------------------

 

قرآن تفصیل داده شده یک مجموعه اوامر اولیه حکم شده الهی (احکمت آیاته) توسط روح القدس و نیروهای تحت امر ایشان است....همان اشارات در سوره الدخان....و با فرمان ایشان ارسال میگردد...

 

در فهم مکانیسم تهیه و نشر قرآن عربی (بعنوان تفصیل یک مجموعه اوامر الهی) نقش شبکه نیروهای مقرب الهی غالبا فراموش میگردد و یا کم اهمیت داده میشود...

 

آیه 52 سوره شورا با بیان خود نیروهایی که ارسال میشوند و وحی میکنند آغاز شده است و چقدر با شورا تناسب دارد : کذالک اوحینا...

 

ما ارسال کردیم تا بر تو وحی شود توسط رسولی از جانب ما (همان روح الامین) به امر ما و البته با تایید الهی:

 

أَمْرًا مِنْ عِنْدِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ ﴿۵﴾ الدخان

 

رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۶﴾ الدخان

 

------------------------------------------------------------------

قرآن نور است چون راه نشان میدهد....

 

آیا با ادبیات خود قرآن میتوانیم بگوییم "کلمه طیبه" هم هست؟

 

اگر بتوانیم بگوییم "کلمه طیبه" هم هست آنگاه میتوان گفت قرآن مثل درخت است....از آنجاکه برای تثبیت مومنین  نیز هست پس باید "ثابت" نیز باشد:

 

أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ ﴿۲۴﴾ ابراهیم

 

تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۲۵﴾ ابراهیم

 

وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ ﴿۲۶﴾ ابراهیم

 

 

يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ ﴿۲۷﴾ ابراهیم

-------------------------

 

1400/06/11

 

آیا این دو شبیه سازی با هم سازگارند؟

 

نورانیت قرآن یعنی راهنما بودن آن بستگی به خواننده و مراجعه کننده به قرآن دارد....مانند چراغ قوه است یا کنار زدن پرده و مانع از مقابل آفتاب....اگر بتوانیم آنرا روشن کنیم یا مانع را کنار بزنیم میتوانیم راه را بیابیم....اگر اتصال درختواره بودن را بنماییم

 

میتوانیم راه را از بیراه تشخیص دهیم....و این خود بستگی اولیه دارد با رعایت اتصال آیات هر سوره ....پیوسته دیدن قسمت های مختلف درختواره....

 

نور راهنمایی گرفتن از درختواره قرآنی ما را به یاد آیه ذیل از سوره قصص می اندازد....ندایی از بلندای درختی برای حضرت موسی:

 

فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ مِنْ شَاطِئِ الْوَادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿۳۰﴾

 

-------------------------

قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ ﴿۱۰۲﴾ نحل

 

در مجموع درختواره ای ثابت است...پس خواندن آن چنانکه شایسته آن باشد ما را با نتایج و میوه های تازه خود (میوه برای ما که آنرا میخوانیم) باذن ربه راهنمایی میکند...

 

ریشه آن "سبعا من المثانی" – سوره حمد - است....

 

وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ ﴿۸۷﴾ حجر سوره 15

....

 

الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ ﴿۹۱﴾ حجر

 

بعضی قرآن را "عضین" میکنند آنرا قسمت قسمت جدا از هم میگردانند..... درختواره بودن موضوعیت مییابد...این خود اشاره دارد به اینکه قرآن مانند یک پیکر (مانند یک درخت) است و بعضی آنرا مثله مینمایند....

 

چون قرآن جمع بندی کننده "قول ثابت" های پیامبران قبلی است مجموعه ای کامل و بنابراین زنده کننده است...این خاصیت کامل و زنده کننده بودن را در میان پیام های الهی (هشداردهندگان قبلی با درجات مختلف از نزدیکی به قرآن) فقط قرآن دارد همانطور

 

که در آیه ذیل اشاره میکند...

 

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۲۴﴾انفال

 

 صفحه اول