درباره آیه 44 سوره النحل

 

 

مقدمه - ایماء و اشاره ای از دنیای کامپیوتر

تعداد کاربران شبکه جهانی کامپیوتری اینترنت آنقدر زیاد شده است که آدرس دهی 32 بیتی (4 تا 8 بیتی ) با نام آی پی 4 ناکافی شده است.متخصصین برای جلوگیری از اختلال احتمالی در آینده آدرس دهی 128 بیتی (8 تا 16 بیتی) با نام آی پی 6  را پیش بینی کرده اند و برای حالات خاصی عملا اجرا شده است. در این آدرس دهی احتمال کمبود آدرس وجود ندارد زیرا تعداد آدرس هایی که با این روش میتوان داشت بسیار بسیار زیاد است.

 

عدد های 16 و 128 در سوره 16 سوره النحل با 128 آیه جمع آمده اند.

 

موضوع مهمتر این است که در سوره نحل و فقط در همین سوره و در آیه 44 میفرماید "...و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم...".گویی با نزول سوره نحل وضعیتی برای رسول الله حاصل شده است که ایشان میتوانند آیات و سور نازله قبل و بعد از این را برای مردم تبیین و روشن و آشکار کنند چرا که ارتباط آیات را دریافت می نمایند مواضع و مکان آیات و سور را میدانند و نقش آیات را تبیین میکنند.

بدینوسیله میتوانند با دیگران مجادله احسن داشته باشند...ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله و هو اعلم بالمهتدین...آیه 125 سوره نحل.بدیهی است با نزول بیشتر آیات و تکمیل آن دامنه ذکر و علم مومنین گسترده و گسترده تر میشود.

 --------------------------------------------------------------------- 

"...وانزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم ..."

 

در باره این آیه نیز اگر به روش برداشت مورد اشاره قرآن عمل کنیم مشکلات و اختلافات حل می شود.

یعنی به این روش عمل کنیم که ابتدا آیه را در خود سوره و مرتبط با آیات آن در نظر بگیریم و سپس در کلیت قرآن ببینیم.وقتی گفته میشود در کلیت قرآن ببینید بطور ضمنی بیان شده است که باید ابتدا در کلیت خود سوره  مربوطه در نظر گرفته شود.

 

در آیه 44 ارسال کلیه رسل همراه با "بینات" اعلام شده است و تبیین "مانزل" توسط حضرت رسول الله ارسال بینه جدید معرفی میشود. در این جا نمیتوان گفت قرآن بینه جدید برای حل اختلافات از بینات قبلی است این خصوصیت قرآن چند آیه جلوتر در آیه 64 بیان شده است:

 

وَ مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَينِ‏َّ لهَُمُ الَّذِى اخْتَلَفُواْ فِيهِ  وَ هُدًى وَ رَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ(64)

 

این آیه کل کتاب قرآن را که بر ایشان (علیک و نه الیک – کتاب و نه ذکر ) نازل شده است تبیین کننده اختلافات معرفی میکند. رفع اختلافات بین ابنا بشر با "الذکر" عنوان نمیشود. بلکه با "کتاب".

 

حال چه کسانی می توانند ساده و قابل فهم تر صحبت کنند؟ مطلب ارسالی را طوری بیان کنند که طرف مقابل احساس آرامش کند "شفاء للصدور" باشد؟ از مثال مطروحه در سوره یعنی زنبور عسل استفاده کنیم کلمه "شفاء" که هم برای قرآن و هم برای عسل بکاربرده شده است رمز اشاره است.

 

زنبور از" کلیه گل ها " استفاده می کند."...ثم کلی من کل الثمرات فاسلکی سبل ربک ذللا ..." (آیه 69) . کسی هم که بخواهد "بیان عسلین" داشته باشد باید به کلیت مطلب اشراف داشته باشد.

کلمه "یتفکرون"  در پایان دو آیه 44و 69 نیز جالب است.

 

کلمه "الذکر" با "انزلنا" میرساند که کلیت قرآن به قلب رسول گرامی وارد شده است لذاست که می تواند "تبیین" کند یعنی بصورت واضح و شفاف "ما نزل" (قرآنی که دارد بتدریج نازل میشود) را برای مردم توضیح دهد.

 

کلیت قرآن یا همان ذکر که با ارسال سوره نحل بر شخص پیامبر نازل میشود – اتی امرالله فلا تستعجلوه - در حقیقت همان "بینش کلی الهی زمانه" میباشد. همانطور که در آیه قبلی بالاشاره فرموده است "اهل الذکر" کسانی هستند که با کتب قبلی مانوس هستند و در خلقت زمین و آسمانها و آیات الهی فکر میکنند.

 

آیه 13 سوره النحل: وَ مَا ذَرَأَ لَكُمْ فىِ الْأَرْضِ مخُْتَلِفًا أَلْوَانُهُ  إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاََيَةً لِّقَوْمٍ يَذَّكَّرُون‏

 

پس از نزول کامل قرآن نیز کسانی که قرآن را تلاوت میکنند حق تلاوته آنها نیز اهل ذکر خواهند شد.ذکر امت محمد یعنی متاثر از آخرین پیام الهی مصدق پیام های قبلی الهی.

 

از این زمان یعنی نزول سوره نحل تا ارسال کامل قرآن الذکر بر شخص محمد مصطفی حاصل شده است و ایشان قرآن را تبیین میکنند.

 

پس از تنزیل کامل برای کسانی که کلیت قرآن را رعایت کنند قرآن برای آنها "شفاء" خواهد بود و برای آنها نیز "الذکر" حاصل خواهد شد. خود قرآن کاملا تنزیل شده  نیز "مبین" خواهد بود.

به هر میزان که کلیت قرآن را درک کنیم بهتر می توانیم آنرا به دیگران توضیح دهیم.

 

در سوره بقره آیه 159 میفرماید: "...ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللاعنون..." این آیه روشنایی بیشتری بر بحث می اندازد.

تاییدی است بر آنچه که گفته شد.عبارت "بیناه" در حقیقت توضیح همان عبارت "لتبین" در آیه 44 سوره نحل است.تبیین توسط رسول الله یعنی قراردادن آیات نازله در کتاب. در کتاب قرار دادن یعنی واضح و گویا کردن با در محل خودش قرار دادن آنچه بتدریج نازل میشود.

 

وقتی آیات را در ضمن ارتباطی که با آیات دیگر سوره ای که هرکدام در آن قرار دارند ارتباط دهیم کلیت قرآن حاصل میشود. 

 

الذکر حاصل از کلیت قرآن مانند کلیتی است (الذکر)که بر انبیاء سابق (چه بدون کتاب چه با کتاب جدید و چه با کتاب قبلی ) نیزنازل میشده است. این نگاه کلی و جامع الاطراف است که انبیاء را سزاوار اطاعت می نموده است. هر چند یک فرد بوده اند.

 

فردیتی که مورد اعتراض جمع کافرین بوده و بهانه ای برای اطاعت نکردن "...ابشرا منا واحدا نتبعه ..."(سوره القمر آیه 24) .

 

این دید کلی و جامع الاطراف فقط با عنایت و هدایت خداوند ایجاد میشود و با علوم انسانی به آن اوج نمی رسیم.  همانطور که فهم مرتبط و کلی از قرآن برای مسلمین بعد از پیامبر نیز با توفیق الهی حاصل خواهد شد. شاید این فهم و الذکر برای یک یا چند نفر مجزا حاصل شود ولی مسلما برای مجموعه مومنین مرتبط و همدل با هم زودتر و محکم تر و با دوام تر حاصل میگردد.

 --------------------------------------------------------------------- 

این آیه سوره نحل را در نظر بگیریم:

 

هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا أَن تَأْتِيَهُمُ الْمَلَئكَةُ أَوْ يَأْتىِ‏َ أَمْرُ رَبِّكَ  كَذَالِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ  وَ مَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لَاكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ(33) نحل

 

با آیه ذیل از سوره انعام مقایسه کنیم.بنظر میرسد در آیه ذیل :

 

هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا أَن تَأْتِيَهُمُ الْمَلَئكَةُ أَوْ يَأْتىِ‏َ رَبُّكَ أَوْ يَأْتىِ‏َ بَعْضُ ءَايَاتِ رَبِّكَ  يَوْمَ يَأْتىِ بَعْضُ ءَايَاتِ رَبِّكَ لَا يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانهَُا لَمْ تَكُنْ ءَامَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فىِ إِيمَانهَِا خَيرًْا  قُلِ انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ(158) انعام

 

از سوره انعام میان سه مورد ذکر شده با عبارت "آمدن بعضی آیات" – مورد سوم - جدایی سازی کرده است.بنابراین میتوان نتیجه گرفت که دو مورد اول یعنی "آمدن ملائکه" و "آمدن (امر) خدا" با هم معادل یا بهم خیلی نزدیک هستند.هر امری با ملائکه و روح مربوطه ابلاغ و جاری و اجرا میشود.لهم درجات.

 

این نتیجه با آیاتی امثال آیات ذیل :

 

يُنزَِّلُ الْمَلَئكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلىَ‏ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنذِرُواْ أَنَّهُ لَا إِلَاهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ(2) نحل

 

تَنزََّلُ الْمَلَئكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبهِِّم مِّن كلُ‏ِّ أَمْرٍ(4) القدر

 

تایید میشود.

 

این نتیجه در سوره نحل مشکل گشاست.با بقیه آیات سوره نحل نیز در هماهنگی کامل است.

اوائل سوره نحل را با اواخر آن مقایسه کنیم نتایجی بدست می آید.به کمک بقیه آیات معلوم میشود که مومنین در برخورد تئوریک و تبیینی با کافرین در مضیقه بوده اند و احتمال اینکه بعضی از آنها در زیر شکنجه آنها تاب نیاورند و در ایمان خود سست شوند بوده است.آیه اول در پیوستگی با آیه دوم نشان از این دارد که سوره ای نازل میشود که توان تبیینی و ذکر را برای آنها به ارمغان خواهد آورد.نیاز فکری و ایمانی آنها را برطرف میکند.

 

آیه ذیل در سوره نحل که در نوع خود تنها مورد در کل قرآن است موید این برداشت میباشد:

 

مَن كَفَرَ بِاللَّهِ مِن بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئنِ‏ُّ  بِالْايمَانِ وَ لَاكِن مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ(106)

 

با آمدن سوره النحل رسول الله میتوانند آنچه قبلا نازل شده و آنچه بعدا نازل میشود را تبیین کنند (آیه 44)  و سیستم منسجم و حکمه بالغه ای برای افزایش ایمان مومنین و رفع اختلاف با کافرین و مشرکین ارائه دهند.

 

سوره نحل با نزول خود شفای قلوب بودن قرآن را نوید میدهد.همچون عسل زنبور عسل برای جسم. قوتی به مومنین میدهد که بتوانند در مقابل کافرین و مشرکین با قدرت بایستند...

 

با رعایت پیوستگی ها در آیات سور مربوطه بحث های پیچیده در مورد "آمدن امر خدا" جایی ندارند.

 

 صفحه اول