درباره ارتباط آیات سوره قیامت سوره 75

 

بزرگترین دلیل مرگ است.با هر چیزی بتوانیم مقابله کنیم از موضوع مرگ نمی توانیم گذر کنیم.هر چیزی را توجیه کنیم مرگ را نمی توانیم.چرا میتوانیم توجیه کنیم.جسد ما و مواد حاصل از متلاشی شدن آن در چرخه طبیعی لازم هستند.پس ما باید بمیریم تا چرخه طبیعی بحرکت خود ادامه دهد.

البته ذرات مادی (تجزیه شونده و نشونده) گردش مخصوص خود را دارند.منظور اینستکه سهم صاحب جسد مادی برای خودش اختصاصا چیست؟

 

منظور روح باقی مانده از آن جسد است.پس ما در حقیقت داریم در مورد بقای روح صحبت میکنیم.

از کجا معلوم که روحی متفاوت در درون ماست و ما موجوداتی شبیه حیوانات نیستیم؟

 

روحی بزرگ و متفاوت در درون ماست چرا که از خودمان انتقاد میکنیم.عجله و شتابی در نهاد ماست در دنیا طلبی و در رسیدن به علم و حقایق و افق های دور. میتوانیم در چرخه طبیعت خلل ایجاد کنیم یا نکنیم.به پایان کار زندگی فکر میکنیم. به بعد از مردن فکر میکنیم. پس از مرگ چه بر سر ما می آید؟ دوباره جسمی پیدا میکنیم؟

 

به سزای اعمال خودمان خواهیم رسید.نمی توانیم اعمال بد خود را پنهان کنیم.ترس هولناکی بر ما چیره خواهد شد.با دستپاچگی دنبال عذر و بهانه ای خواهیم بود. درست مثل اوقات مشابه ای که در دنیا برای ما رخ میدهد.با همان عجله و سرعتی که در نهاد ماست.آن عجله و دستپاچگی از حرکات اضافه ای که بر زبان و لبان ما رخ میدهد هویدا میگردد.

 

عجله و شتاب همیشه بد نیست.در کار خیر که بسیار توصیه شده است.اگر انسانی که در اثر شایستگی های خود به مقام پیامبری رسیده است هنگام در یافت پیام با عجله میخواهد پیام را دریافت و تکرار کند تا مبادا فراموش کند کاری طبیعی و پسندیده ای کرده است.البته به او تذکر داده خواهد شد که عجله نکند به او در حفظ پیام و رساندن به دیگر انسانها کمک خواهد شد.و صد البته همین یک بار تذکر به او کافی است.

در هر حال نمی توان صفت عجله و شتاب در انسان را نادیده گرفت.البته در انسانهای وارسته با کمک و امداد الهی عجله و شتاب در دنیا طلبی تحت کنترل آنها در آمده است.

 

آیا بهتر نیست کاری به کار مرگ نداشته باشیم و عجالتا به لذائذ دنیوی بپردازیم.البته اگر توان و قدرت رسیدن به آنها را داشته باشیم.بسیاری از ما چون توان رسیدن به قدرت و نعمت دنیایی را نداریم خود را سرزنش میکنیم. به بعد از مرگ فکر میکنیم بلکه با اعتقاد به آخرت عقده گشایی کنیم.با هر انگیزه ای که باشد به مرگ و پس از آن فکر میکنیم و از آن خلاصی نداریم.از نهاد و ذات خود خلاصی نداریم.

حتما در روز قیامت هم خود را سرزنش خواهیم کرد که چرا به کارهای نیک و دستورات الهی عمل نکردیم.چرا آنها را باور نکردیم.یا اگر باور داشتیم خود را سرزنش خواهیم کرد که چرا کار نیک بیشتری انجام ندادیم.

 

اعجاز قرآنی کمکی است برای ما در باور.باور به اینکه روح و نفسی از ما باقی میماند روحی که پرورده اعمال خود ما بوده است. در حیات پس از مرگ جسمی متناسب با این روح و اعمال خود پیدا میکنیم.

جسمی با مشخصات جسمانیت.داشتن دست یک نشانه آنست.دستی که یا مانند دست انسان سالم و دستی کامل است یا دستی که مانند دست یک شبه انسان است. انسانی که کار نیک و کمک به دیگران انجام نمیداده است یا از دیگران می ربوده است و یا انباشته سازی میکرده است...

 

-----------------------------------------------------------

 

پیوند بین آیات سوره قیامت از مطالب بالا روشن میشود.

 

هویدا شدن عجله در گفتار و حرکات اضافی زبان و لب ها در دو مورد رخ داده است. این وجه مشترک بین دو دسته کوچک از آیات سوره قیامت شده است.یکی وقتی رخ میدهد که انسانی بخواهد اعمال خود را سریعا در مقابل مقامی بزرگتر و تنبیه کننده توجیه کند چه در دنیا و چه در آخرت و دیگری وقتی است که از نگرانی فراموش کردن فرمان مقامی بزرگتر و تنبیه کننده برای حفظ آن فرمان عجله میکند:

 

بَلِ الْانسَانُ عَلىَ‏ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ(14)

وَ لَوْ أَلْقَى‏ مَعَاذِيرَهُ(15)

لَا تحَُرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ(16)

إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْءَانَهُ(17)

فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْءَانَهُ(18)

ثمُ‏َّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ(19)

كلاََّ بَلْ تحُِبُّونَ الْعَاجِلَةَ(20)

وَ تَذَرُونَ الاَْخِرَةَ(21)

 

در هر حال انسان دارای سرعت و شتاب است.

شاید نگران این هستیم که چرا پیامبر را نیز در جمع کسانی که العاجله را دوست دارند قرار داده  است؟قبل از "لاتحرک به لسانک" صیغه فعل ها غایب بود.پس از آن مخاطب هستند. اول فرموده است "تو زبانت را برای آن به عجله نیانداز" و سپس فرموده "شما العاجله را دوست دارید".ادامه آیات نشان میدهد که جای نگرانی نیست زیرا افراد خوب و بد باهم منظور بوده اند.خصایص کلی بوده اند:

 

وُجُوهٌ يَوْمَئذٍ نَّاضِرَةٌ(22)

إِلىَ‏ رَبهَِّا نَاظِرَةٌ(23)

وَ وُجُوهٌ يَوْمَئذِ  بَاسِرَةٌ(24)

 

این نشان میدهد که "العاجله" در این سوره لزوما مال دنیا و سرعت دنیا دوستی نیست.کلمه ای است کلی.بطور مثال علاقه ما به وسیله ای که سریعا حساب و کتاب کند و سریعا ما را به مقصد برساند علاقه مذمومی نیست.با "تذرون الاخره" چه کنیم؟ "تذرون" بمعنای وا گذاشتن است.آثار اعمال خود را وامیگذاریم.چه خوب و چه بد.

 

اینکه بعضی بزرگان میگویند "لاتحرک به لسانک..." در هنگام خواندن کتاب اعمال در آن دنیاست نمی تواند منظور آیه باشد چرا که با ادامه آیات و "ثم ان علینا بیانه" سازگار نیست.اتصال کل آیات در هر سوره معتبر است و اعتبار بخش است.

صفحه اول